English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
counter surveillance ضد مراقبت
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
surveillance نظارت
surveillance دیدبانی و مراقبت از منطقه
under surveillance تحت نظر
to keep somebody under surveillance کسی را زیر نظر داشتن
surveillance جستجو کردن
surveillance مراقبت
surveillance پاییدن مبصری
surveillance پایش
surveillance بررسی
surveillance تجسس بررسی کردن
surveillance زیر نظرداشتن
surveillance کاوش
surveillance کاوش کردن
combat surveillance مراقبت رزمی
air surveillance مراقبت هوایی
under police surveillance تحت نظر پلیس
surveillance radar رادار تجسس هدف
surveillance radar رادار مراقبتی
sea surveillance مراقبت دریایی
ground surveillance تجسس زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
combat surveillance تجسس میدان رزم
acoustical surveillance مراقبت صوتی
air surveillance تجسس واکتشاف هوایی
surveillance authority اولیاء امور مراقبتی
surveillance camera دوربین نظارت
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
surveillance camera دوربین امنیتی
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
surveillance camera دوربین مدار بسته
surface surveillance radar رادارمراقبسطحی
surveillance video recording نگارش ویدئوی نظارتی
outside counter روریهمعکوس
counter درجهت مخالف
counter باجه تلاقی کردن
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
over the counter خارج از بورس فروخته شده
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter قاچاقی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter بساط
counter پیشخان
counter مقابله کردن
counter گیشه
counter باجه
counter شمارشگر
counter پیشخوان باجه
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter پیشخوان
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter بالعکس
counter معکوس
counter درروبرو
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter عقربه شمارش
counter ضربت زدن ضد
counter حمله
counter ضد
counter متقابل
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter شمارگر
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
photon counter شمارگر فوتونی
speed counter کنتورسرعت
step counter گام شمار
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
turns counter دور شمار
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
counter-measures چارهجویی
speed counter شمارشگر عده دور
sequence counter ترتیب شمار
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter weight وزنه مقابل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter شمارنده سطر
location counter مکان شمار
loop counter شمارنده حلقه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
program counter شمارنده برنامه
program counter شمارشگربرنامه
pulse counter پالس شمار
pulse counter ضربه شمار
repeat counter شمارنده تکرار
ring counter شمارنده حلقهای
counter weight پاسنگ
frequency counter شمارنده فرکانس
counter-measures اقدام جبران کننده
to nails to counter رسوا کردن
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter-lath تخته سقف
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-vault قوس کفبند
counter-attack پاتک
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter شمارشگر مولر
counter attack حمله متقابله
counter attack پاتک
counter-attack حمله متقابله
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter-attacks حمله متقابله
counter-attacks پاتک
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
counter-measures پیشگیری
information counter جایگاهاطلاعات
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
row counter رجشمار
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter espionage ضد جاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter offensive حمله متقابل
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-measures پادکار
counter jumper فروشنده دکان
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter fire اتش متقابل
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion یون مخالف
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter شمارنده دودویی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter agent عامل خنثی کننده
counter air ضد هواپیمایی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter approach استحکامات متقابله
address counter نشانی شمار
counter trade تجارت متقابل
counter purchase تهاتر
counter purchase داد وستد متقابل
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil دستگاه عاید
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter transference انتقال متقابل
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter sabotage ضد خرابکاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com