Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
crawl effect
اثر خزش
Other Matches
crawl
خزیدن
crawl
سینه مال رفتن
crawl
شنال کرال
crawl
خزیده رفتن
crawl
سینه خیز
crawl
شنای کرال
crawl
اهسته خزیدن
crawl
رفتن
to crawl to somebody
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
crawl
عمل خزیدن
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
crawl kick
حرکاتکلار
crawl drive
محرک وسیله نقلیه خزنده
crawl space
خزیده رو
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
back crawl
کرال پشت
australian crawl
کرال دو ضربهای
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
crawl carry
انتقال خزشی
crawl stroke
مراحلکلار
pub crawl
از یک میخانه به میخانهی دیگر رفتن
front crawl
شنایکرال
pub crawl
میخانه گردی کردن
pub crawl
میخانه گردی
crawl type vehicle
وسیله نقلیه نوع خزنده
come to effect
قابل اجرا شدن
to take effect
قانون شدن
cause and effect
علت و معلول
after-effect
اثر ثانوی
to go into effect
قانونی درست شدن
to take effect
قانونی درست شدن
take effect
<idiom>
قانونی درست شدن
to this effect
باین معنی
to the effect that
مبنی براینکه
to the effect that
دایربراینکه
to take effect
قابل اجراشدن
to take effect
مجری شدن
to come into effect
مجری شدن
with effect from
از تاریخ ...
after-effect
تاثیر بعدی
effect and cause
معلول و علت
to come into effect
قابل اجراشدن
to the
[that]
effect
<adv.>
با مفهوم
[معنی]
کلی
to say something to the effect that ...
ابراز کردن خود دایربراینکه ...
What effect do you think the changes will have on you?
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
to this effect
ازاین قرار
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
effect
عملی کردن معلول
effect
تاثیر
effect
اجرا
effect
اجرا کردن
effect
انجام دادن
by-effect
اثر فرعی
by-effect
نتیجه جانبی
effect
کارموثر اجراکردن
effect
مفهوم نیت
to go into effect
قابل اجرا شدن
effect
نتیجه
effect
معنی
to go into effect
کاربرد پذیر شدن
effect
مفید
effect
معلول
to take effect
قابل اجرا شدن
effect
اثر
by-effect
اثر جانبی
to go into effect
قانون شدن
to take effect
کاربرد پذیر شدن
tax effect
اثر مالیات
peltier effect
اثر پلتیه
thermal effect
اثر گرما
tau effect
پدیده تائو
thermoelectric effect
اثر گرما- برق
peltier effect
پدیده پلتیه
to give effect to
عملی کردن
restrictive effect
اثر انقباضی
to give effect to
اجراکردن
to carry into effect
بموقع اجراگذاشتن
to carry into effect
اجراکردن
to bring to effect
انجام دادن
thermal effect
اثر گرمایی
restrictive effect
اثر کاهشی
to bring to effect
اجراکردن
photoelectric effect
اثر فوتوالکتریک
photovoltaic effect
اثر نور- ولتی
seebeck effect
پدیده زبک
seebeck effect
اثر زبک
practice effect
اثر تمرین
screening effect
اثر پوششی
schottky effect
پدیده شوتکی
schottky effect
اثر شوتکی
ripple through effect
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
ripple though effect
اثر بازدارنده
price effect
اثر قیمت
retarding effect
اثر تاخیری
redistribution effect
اثر توزیع مجدد
reactive effect
عکس العمل
ratchet effect
اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
shielding effect
اثر حفافتی
shoaling effect
اثرات کم عمق
shot effect
اثر ساچمهای
surface effect
اثر سطح
substitution effect
اثر جانشینی
subsittution effect
اثر جانشینی
steric effect
اثر فضایی
skin effect
اثر پوست
skin effect
اثر سطحی
pigou effect
اثر پیگو
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
pinch effect
اثر فشرده سازی
size effect
تاثیر اندازه
pincushion effect
اعوجاج بالشتکی
piston effect
اثر سنبهای
significant effect
اثر معنی دار
significant effect
اثر مهم
ratchet effect
اثر برگشت ناپذیر
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
carry into effect
جامه عمل پوشاندن
put into effect
جامه عمل پوشاندن
carry into effect
صورت دادن
put into effect
صورت دادن
carry into effect
تکمیل کردن
put into effect
تکمیل کردن
carry into effect
به انجام رساندن
carry into effect
عملی کردن
carry into effect
واقعی کردن
carry into effect
واقعیت دادن
carry into effect
اجرا کردن
put into effect
تحقق بخشیدن
carry into effect
تحقق بخشیدن
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
نتیجه جانبی
secondary effect
نتیجه جانبی
spillover effect
اثر فرعی
secondary effect
اثر فرعی
spillover effect
اثر جانبی
secondary effect
اثر جانبی
carry into effect
به اجرا در آوردن
put into effect
به اجرا در آوردن
carry into effect
انجام دادن
put into effect
واقعی کردن
zeigarnik effect
پدیده زایگارنیک
zeeman effect
اثر زیمان
zeeman effect
اثر زیمن
wealth effect
"اثر پیگو "
wealth effect
اثر ثروت
volta effect
پدیده ولتا
volta effect
اثر ولتا
unfavorable effect
اثر نامساعد
turning effect
اثر گردش
tunnel effect
پدیده تونلی
tunnel effect
اثر تونلی
zener effect
اثر زنر
zener effect
اثر زنری
put into effect
عملی کردن
put into effect
واقعیت دادن
put into effect
صورت گرفتن
put into effect
به انجام رساندن
put into effect
انجام دادن
put into effect
اجرا کردن
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
special effect
جلوههایویژه
sound effect
جلوههایصوتی
torque effect
اثر ترک
flywheel effect
پدیده چرخ لنگری
dimming effect
اثر تیرگی
diffusion effect
اثر شیوع
diffusion effect
اثر نشر
dependence effect
اثر وابستگی
demonstration effect
اثر نمایشی
demonstration effect
اثر تظاهری
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
crowding out effect
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
crowding out effect
اثر جبرانی
side-effect
نتیجه جانبی
cotton effect
پدیده کاتن
corona effect
اثر کورونا
corona effect
اثر هالهای
coriolis effect
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
coriolis effect
اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
coriolis effect
اثر نیروی کوریلیس
dopplar effect
اثر دوپلر
doppler effect
اثر داپلر
fire for effect
تیرموثراتش
fire for effect
مرحله تیر موثر
field effect
اثر میدان
field effect
با تاثیر میدانی
exponential effect
اثرنمایی
experimenter effect
اثر ازمایشگری
evidentiary effect
نتیجه مشهود
evidentiary effect
اثر مشهود
electroosmotic effect
اثر الکترون اسمزی
dynatron effect
اثر دیناترون
doppler effect
اثر دوپلر
doppler effect
پدیده دوپلر
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
compton effect
اثر کامپتون
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
choking effect
اثر پیچک
anomalous effect
اثر غیر عادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com