English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
criminal inattention to signal بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
Other Matches
inattention محل نگذاشتن
inattention فقدان توجه
inattention بی اعتنایی
inattention بی توجهی
inattention بی اعتنا بودن
inattention عدم توجه
selective inattention عدم توجه انتخابی
criminal جنایی
criminal بزهکار
criminal جنایتکار جانی
criminal گناهکار
criminal جزائی
criminal جانی
criminal جانی جنایتکار جنایی
criminal جنایی کیفری
criminal تبهکار
criminal مجرم
criminal prosecution تعقیب جزایی
criminal court محکمه جنائی
criminal conviction محکومیت جنایی
criminal conversation عمل منافی عفت
criminal proceedings دادرسی جزائی
criminal action دعوی جزایی
criminal code قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
criminal allegation تهمت جزائی
criminal court عشق بازی کردن
criminal court راز و نیاز کردن
criminal type سنخ بزهکار
criminal liability مسئوولیت جزائی
criminal low حقوق جزا
criminal low حقوق جنایی
criminal psychology روانشناسی کیفری
criminal record سوء پیشینه جزائی
criminal responsibility مسوولیت پذیری کیفری
criminal law حقوق جزا
criminal investigation شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
criminal court دادگاه جنایی
criminal damage تخریب جزائی
criminal i. department اداره اگاهی
the low of criminal procedure قانون اصول محاکمات جزایی
international criminal law حقوق جزای بین الملل
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
contempt [criminal offence] توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
criminal court division بخش دادگاه جنایی
principle of criminal procedure اصول محاکمات جزائی
criminal investigation department اداره اگاهی
criminal proceedure code قانون ایین دادرسی کیفری
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
q signal پیام کیو
i signal پیام ای
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal مخابره کردن
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal علامت نشانه
signal علامت راهنمای خودرو
signal علامت دادن
signal خبردادن
signal نشانه
signal با اشاره رساندن
signal با علامت ابلاغ کردن
signal پیام
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal مخابره کردن علامت دادن
signal رسته مخابرات
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal نشان
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal علامت
signal نشان راهنما
signal اشکار مشخص
signal سیگنال
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal اخطار
signal سیگنال علامت دادن
signal generator علامت زا
signal flag پرچم مخابراتی
signal axis محور مخابرات
signal generator پیام ساز
signal generator سیگنال مولد
signal lamp لامپ سیگنال
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal generator سیگنال ژنراتور
signal letters معرف
signal level سطح علامت
signal fidelity وفاداری علائم
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal corps رسته مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal communications ارتباط و مخابرات
signal center مرکز پیام
signal center مرکزارتباطات
signal regeneration باززایی علائم
signal center مرکز مخابرات
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal detection علامت یابی
signal bridge پل مخابرات ناو
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal distance فاصله علامتی
signal electrode الکترد پیام ساز
signal element عنصر علامتی
signal corps قسمت مخابرات
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal man متصدی علائم
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal نشانه روشن
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
warning signal علامت خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
signal level سطح سیگنال
video signal پیام ویدئو
telegraph signal علامت تلگرافی
synchronizing signal پیام همزمان ساز
signal man دیدبان
signal normalization هنجارسازی علامت
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
start signal علامت شروع
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
control signal علامت کنترل
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal اژیرخطر
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
audible signal علامت سمعی
digital signal سیگنال دیجیتالی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
flash signal علامت فلاش
flash signal سیگنال فلاش
digital signal علامت رقمی
communication signal سیگنال مخابراتی
command signal علامت فرمان
clock signal علامت زمان سنجی
acoustic signal سیگنال صوتی
acoustic signal علامت صوتی
advisory signal علامت هشدار
advisory signal علامت یادآوری کننده
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
alarm signal علامت اژیر خطر
analog signal علامت قیاسی
blanking signal پیام خاموشی
brightness signal پیام روشنایی
busy signal علامت اشغال
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
signal box توقف گاه متصدی علائم
chrominance signal پیام رنگ تابی
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
implusing signal سیگنال ضربهای
picture signal علامت تصویر
main signal سیگنال اصلی
input signal سیگنال ورودی
input signal سیگنال اولیه
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
intelligence signal پیام خبری
monochrome signal پیام تکرنگ
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating signal سیگنال دستگاه
morse signal سیگنال مورس
picture signal سیگنال تصویر
hooting signal سیگنال اتومبیل
line signal سیگنال خط
fog signal علامت مه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com