English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
Other Matches
critical speed سرعت بحرانی
self closing بطور خودکار بسته شونده
closing بستن پیمایش
closing بستن
closing نهایی
closing اخری
closing خاتمه عملیات
closing of account تفریغ حساب
closing plug درپوش
closing plug درپوش گلوله درپوش دهانه
closing time زمانتعطیلیمغازهها
closing date تاریخ انقضاء
closing date اخرین روز اخرین فرصت
closing prices قیمت سهام درپایان روز
closing prices اخرین قیمت معامله شده
closing head سرهای پرچ
fly front closing پوششدکمه
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
I look forward to hearing from you soon. [letter closing line] مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم. [پایان نامه]
self critical انتقاد کننده از خود
critical value ارزش بحرانی
critical انتقادی
critical وخیم نکوهشی
critical منتقدانه
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical حساس
critical بحرانی
critical واقع درمرحله انتقال
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical خطرناک
critical وخیم
critical شاخص
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical assembly ترتیب بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical path مسیربحرانی
critical materials تجهیزات مهم
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical mass جرم بحرانی
critical mass توده حساس
critical mass توده مهم
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical item اماد حساس
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility تاسیسات حساس
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical height ارتفاع بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical limit حد بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical region ناحیه شاخص
critical region منطقه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical point نقطه بحرانی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical ratio بهر شاخص
critical period دوره شاخص
critical period دوره بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical position پوزیسیون حساس
critical pressure فشار بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current شدت بحرانی شبکه
thermal critical point نقطه توقف
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical angle of attack زاویه حمله
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
critical wave legth طول موج بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
speed a way نوعی بازی شبیه هاکی
speed مقدار سرعت [فیزیک]
speed اسکالار سرعت [فیزیک]
speed up تسریع
mean speed سرعت متوسط
speed مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
with all speed منتهای سرعت
with all speed باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
speed اندازه سرعت
speed نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed میزان شتاب
speed شتاب کامیابی
speed عجله
speed سرعت
speed عده دور
speed درجه تندی
speed سرعت حرکت
speed شتاب
speed شتاب حرکت
speed تسریع کردن
speed سریع کارکردن
speed باسرعت راندن
speed کامیاب بودن
speed حالت شانس خوب داشتن
speed وضع
speed تندی
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed ring میز سایت
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
reading speed سرعت خواندن
speed regulator نافم سرعت
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
speed skater اسکیت باز سرعت
speed skating اسکیتینگ سرعت
perceptual speed سرعت ادراک
peripheral speed سرعت محیطی
synchronous speed سرعت همزمان
sustained speed سرعت دائمی
surface speed سرعت محیطی
phase speed سرعت فاز
reverse speed سرعت معکوس
speed tests ازمونهای سرعت
speed stability پایداری سرعت
piston speed سرعت پیستون
three speed motor موتور سه سرعته
rotational speed سرعت چرخش
speed light چراغ سرعت نمای دریایی
speed indicator تندی نما
speed indicator سرعت نما
speed governor تنظیم کننده سرعت
speed control کنترل عده دور
speed controls نافم سرعت
speed counter شمارشگر عده دور
speed of advance سرعت پیشروی
speed of light سرعت نور
speed control کنترل سرعت
speed characteristics مشخصه سرعت
speed adjustment تنظیم سرعت
speed change تغییر سرعت یا تعویض عده دور
speed over the ground S good made speed
pen speed سرعت قلم
speed cones مخروق سرعت نمای ناو
speed regulator تنظیم کننده سرعت
speed reduction کاهش سرعت
speed counter کنتورسرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com