Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
Other Matches
cooling
خنک سازی
cooling off
خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
cooling off
ملایم شدن
cooling-off period
دوره ملایمت
cooling fan
دمنده
[دستگاه بادزن]
cooling fan
فنسردکننده
cooling tower
برج تبرید
cooling tower
برج سرد کننده
cooling towers
برج تبرید
cooling towers
برج سرد کننده
water cooling
خنک کردن بااب
water cooling
خنک کنندگی اب
vaporization cooling
سرد سازی با تبخیر
cooling coil
سیم پیچ سرد کننده
cooling fan
پنکه
cooling fan
هواکش
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره ملایمت
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ملایمت
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling fans
فن ها
cooling fans
هواکش ها
cooling fans
پنکه ها
cooling fans
دمنده ها
[دستگاه بادزن]
cooling shell
قشر سرد کننده
cooling coil
پیچک سرد کننده
cooling plant
تاسیسات سردکننده
cooling plant
سردخانه
cooling period
زمان بازار خراب کن
cooling period
زمان انتظار
cooling oil
روغن سرد کننده
cooling fins
تیغههای خنک کننده
cooling drag
پسای ناشی از خنک کردن موتور
cooling agent
عامل سرد کننده
radiation cooling
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
evaporative cooling
سردسازی با تبخیر
cooling air
هوای سرد کننده
cooling blower
دمنده هوای سرد
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
forced cooling
خنک سازی چیزی
cooling pump
پمپ سرد کننده
cooling pump
پمپ خنک کننده
cooling shell
پوسته سردکننده
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
cooling fan
فن
cooling water
اب سرد کننده
cooling water
اب سرد
cooling tank
مخزن سرد کننده
cooling/heating coils
فنرسردوگرم کننده
cooling water tank
مخزن اب سرد
cooling water supply
منبع اب سرد
transformer cooling system
سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
cooling water pump
پمپ اب سرد
cooling water outlet
خروجی اب سرد
cooling water line
مسیر اب سرد
cooling water discharge
تخلیه اب سرد
cooling water circulation
گردش اب سرد
cooling water circulation
جریان اب سرد
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
force draft cooling
سردکنندگی ونتیلاتوری
condenser cooling water outlet
خروجیانقباضآبسرد
critical
حساس
critical
مهم
critical
حیاتی بحرانی
critical
وخیم
critical
خطرناک
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
واقع درمرحله انتقال
critical value
ارزش بحرانی
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
انتقادی
critical
بحرانی
critical
وخیم نکوهشی
critical
منتقدانه
critical
شاخص
critical angle
زاویه بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity
فعالیت بحرانی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical date
مدت زمان بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical damping
میرائی بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical values
مقادیر شاخص
critical valve
مقدار بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical materials
تجهیزات مهم
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical path
مسیربحرانی
critical path
مسیر بحرانی
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical mass
جرم بحرانی
critical item
اماد حساس
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit
حد بحرانی
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical mass
توده مهم
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical mass
توده حساس
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical flow
جریان بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility
تاسیسات حساس
critical depth
عمق بحرانی
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical period
دوره بحرانی
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical path method
سی پی ام
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack
زاویه حمله
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
thermal critical point
نقطه توقف
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
third-rate
درجه سوم
rate
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate
تندی سرعت عوارض
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
third rate
درجه سه
third rate
پست
third rate
درجه سوم
rate
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
first-rate
عالی
second-rate
جنس پست
second-rate
وسط
second-rate
درجه دو
second rate
جنس پست
second rate
وسط
second rate
درجه دو
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate
پایه
rate
اندازه نسبت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com