English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
Other Matches
mach number عدد ماخ
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
mach no سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
mach ماخ
mach عدد ماخ
mach stem انتن سرعت سنج هواپیما
mach stem انتن سرعت سنج
mach line موج ضربهای ضعیف
mach front انتن ماخ سنج
mach front میله انتن سرعت سنج هواپیما
mach scale مقیاس ماکیاول گرایی
mach stem جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
mach wave انتن سرعت سنج هواپیما
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
mach wave موج ضربهای
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
critical value ارزش بحرانی
critical وخیم
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical بحرانی
critical انتقادی
critical وخیم نکوهشی
critical شاخص
critical منتقدانه
self critical انتقاد کننده از خود
critical خطرناک
critical حساس
critical واقع درمرحله انتقال
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical amplification تقویت بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility تاسیسات حساس
critical path مسیربحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical region ناحیه بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical position پوزیسیون حساس
critical magnitude اندازه بحرانی
critical mass توده مهم
critical mass جرم بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point نقطه بحرانی
critical period دوره شاخص
critical materials تجهیزات مهم
critical limit حد بحرانی
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical mass توده حساس
critical height بلندی بحرانی
critical ratio بهر شاخص
critical intelligence اطلاعات مهم
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical pressure فشار بحرانی
critical item اماد حساس
critical period دوره بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical valve مقدار بحرانی
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical velocity سرعت بحرانی
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
critical temperature دمای بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical wave legth طول موج بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
thermal critical point نقطه توقف
critical angle of attack زاویه حمله
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
to take after number one در فکر خویش بودن
to take after number one به فکر خود بودن.
number one دست اول
to the number of 0 بقدر هفتاد
number one خودم
much number عدد ماخ
number one درجه یک
number one خودشخص
number one خیلی خوب
number شماره
number رقم [ریاضی]
number عدد
he is not of our number از ما نیست
number one <idiom> برای دل خودش
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
E number شمارهاروپایی
number two شماره2
number three شماره3
the t. number شماره کل
whole number عدد صحیح [ریاضی]
number انجام محاسبات سریع
number تعداد
number e عدد نپر [ریاضی]
number بالغ شدن بر
even number عدد زوج [ریاضی]
number نمره دادن به
number نمره شمردن
number شماره
number عدد
number انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
number قرار دادن طرح در متن
number عدد نوشته شده
number بیان کیفیت
whole number integer=
whole number عدد صحیح
number مجموعه مقادیر مجاز
number عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
number پردازنده خاص برای محاسبات سریع
number e عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
number شماره بازیگر
to do a number on somebody <idiom> سر کسی کلاه گذاشتن [اصطلاح روزمره]
number رقم
number [of something] تعداد [عده] [چیزهایی]
without number بیشمار
by the number با شماره بشمارید
by the number اجرای فرمان با شماره
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
transport number عدد انتقال
real number عدد حقیقی
real number عددی که با بخش کسری همراه است .
to take care of number one در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
the plural number جمع
record number شماره رکورد
reel number شماره حلقه
to overcomein number بیشتر بودن از
wave number عدد موج
viscosity number عدد گرانروی
random number عدد شانسی
random number عدد راندوم
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
random number شمارهای که قابل پیش بینی نیست
rational number عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rational number عددگویا
rational number عدد گویا
rational number عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
reference number اعداد مبنای نشانه روی
statement number شماره دستور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com