English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
critical period دوره بحرانی
critical period دوره شاخص
Other Matches
critical منتقدانه
critical وخیم نکوهشی
critical انتقادی
critical بحرانی
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical واقع درمرحله انتقال
critical value ارزش بحرانی
self critical انتقاد کننده از خود
critical شاخص
critical خطرناک
critical وخیم
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical حساس
critical activity فعالیت بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical mass توده مهم
critical mass توده حساس
critical mass جرم بحرانی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical materials تجهیزات مهم
critical path مسیربحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical facility تاسیسات حساس
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical limit حد بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical item اماد حساس
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth عمق بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical region ناحیه شاخص
critical region منطقه بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical ratio بهر شاخص
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical position پوزیسیون حساس
critical pressure فشار بحرانی
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical point نقطه بحرانی
critical path method روش مسیر بحرانی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical angle of attack زاویه حمله
thermal critical point نقطه توقف
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical path method سی پی ام
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical wave legth طول موج بحرانی
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
off period مدت نارسانایی
period گذشت زمان
period فاصله زمان
on period مدت رسانایی
period دوره زمان
period حد
period روزگار نوبت
period دوران
period دوره تناوب
period تناوب
period زمان تناوب دوره
period دوره تناوبی
period طمث
period قاعده زنان
period جمله کامل
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
period نقطه پایان جمله
period کمال
period مکث
period نوبت ایست
period نتیجه غایی
period لحظه
period زمان
period نوبت مرحله
period وقت روزگار
period گاه
at a later period بعدها
at a later period در موقع دیگر
period موقع
period عصر
period مدت
period دوره
period نقطه
period زمان تناوب پریود
period مدت زمان
period آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
period پایان
period گردش
period عادت ماهانه
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
probationary period دوره ازمایشی
production period دوره تولید
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of concentration می پیماید
period of delivery دوره تحویل
retention period دوره ابقا
pulse period تناوب پالس
reasonable period مدت معقول
refractory period دوره بی پاسخی
remainder of the period باقیمانده مدت
rest period دوره استراحت
retrace period دوره بازگشت
probationary period دوره ازادی مشروط
practice period دوره تمرین
period of office دوره تصدی
period of instrument دوره سنجه
period of hire مدت اجاره
period of grace ضرب الاجل
period of production دوره تولید
period of grace مهلت
period of grace مهلت پرداخت
period of roll دوره تناوب
period of roll زمان تناوب چرخش
period of vibratio دوره ارتعاش
porolongation of a period تمدید مدتی
period of prescription مدت مرور زمان
right for a prescribed period رقبی
scan period دورهء پویش
For a period of one month. به مدت یک ما ؟
three-month period دوره سه ماهه
time period دوره زمان
time period فاصله زمان
time period گذشت زمان
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
quarterly period سه ماه
three-month period سه ماه
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
wave period زمان تناوب امواج دریا
transition period دوره انتقال
second long period تناوب بزرگ دوم
short period دوره کوتاه
sidereal period دوره تناوب نجومی
sidereal period پریودنجومی
synodic period month lunar
synodic period دوره تناوب هلالی
synodic period پریودهلالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com