Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
critical ratio
بهر شاخص
Search result with all words
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Other Matches
critical
بحرانی
critical
وخیم
critical
خطرناک
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
واقع درمرحله انتقال
critical value
ارزش بحرانی
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
منتقدانه
critical
وخیم نکوهشی
critical
انتقادی
critical
شاخص
critical
حساس
critical
مهم
critical
حیاتی بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical path
مسیر بحرانی
critical path
مسیربحرانی
critical materials
تجهیزات مهم
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical mass
جرم بحرانی
critical mass
توده حساس
critical mass
توده مهم
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical activity
فعالیت بحرانی
critical limit
حد بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical item
اماد حساس
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical flow
جریان بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical depth
عمق بحرانی
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility
تاسیسات حساس
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical period
دوره بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical temperature
دمای بحرانی
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical values
مقادیر شاخص
critical velocity
سرعت بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical point
نقطه بحرانی
critical valve
مقدار بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical pollution
الودگی بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical point
نقطه بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
thermal critical point
نقطه توقف
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical path method
سی پی ام
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical angle of attack
زاویه حمله
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
t ratio
نسبت تی
t ratio
بهر تی
in the ratio of
به نسبت
f ratio
بهر اف
ratio
سهم
ratio
بهر
ratio
نسبت
ratio
ضریب
ratio
نسبیت
ratio
نسبت معین وثابت
ratio
قسمت
ratio
نسبت یک عدد به دیگری
ratio decidendi
مستنداصلی رای
operating ratio
نسبت عملیاتی
poisson's ratio
ضریب پواسون
impluse ratio
نسبت ایمپولز
price ratio
نسبت قیمت
probability ratio
بهر احتمال
progressive ratio
نسبت تصاعدی
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
impluse ratio
نسبت ضربه
ratio estimation
براور نسبتی
ratio correlation
همبستگی نسبتی
ratio detector
اشکارساز نسبت
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
likelihood ratio
بهر درست نمایی
operating ratio
نرخ عملیاتی
liquidity ratio
نسبت نقدینگی
liquidity ratio
نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
magnetogyric ratio
نسبت ژیرومغناطیس
ionic ratio
نسبت یونی
inverse ratio
نسبت معکوس
magnification ratio
ضریب بزرگنمایی
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
mobility ratio
نسبت تحرک
moduler ratio
نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio
نسبت مولی
magnification ratio
ضریب تقویت
operating ratio
نسبت کارکرد موتور یا ناو
poisson's ratio
در چندی پواسون
ratio of transformer
نسبت مبدل
success ratio
بهر موفقیت
weight ratio
نسبت وزن
transformation ratio
نسبت تبدیل
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
velocity ratio
نسبت سرعت
viscosity ratio
نسبت گرانروی
void ratio
درجه تخلخل
void ratio
نسبت منفذها
voids ratio
اندیس تهیگاهها
voltage ratio
نسبت ولتاژ
work ratio
نسبت کار به استراحت
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
golden ratio
نسبت طلایی
[ریاضی]
stress ratio
نسبت تنش
strength ratio
نسبت استحکام
transformer ratio
نسبت مبدل
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
ratio schedule
مقیاس نسبتی
recycle ratio
نسبت بازگردانی
recycling ratio
نسبت بازگردانی
reduction ratio
نسبت کاهش
reduction ratio
ضریب تقلیل
saving ratio
نسبت پس انداز
selection ratio
نسبت گزینش
selection ratio
بهر گزینش
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
settlement ratio
نسبت نشست
sex ratio
بهر جنسیت
shunt ratio
نسبت شنت
slenderness ratio
ضریب رعنائی
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
impedance ratio
نسبت امپدانس
correlation ratio
نسبت همبستگی
aspect ratio
نسبت صفحه
age ratio
بهر سنی
activity ratio
نسبت فعالیت
abundance ratio
فراوانی
abundance ratio
نسبت فراوانی
absorption ratio
ضریب درآشامی
absorption ratio
ضریب جذب
absorption ratio
نسبت جذب
current ratio
نسبت جاری
current ratio
وضعیت فعلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com