English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (9 milliseconds)
English Persian
critical region ناحیه بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
Other Matches
region منطقه
region پهنه
region پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
region فضای مخصوص حافظه یا برنامه یا صفحه نمایش
region ناحیه عملیات
region ناحیه نظامی
region بوم
region سرزمین
region ناحیه فضا
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region ناحیه
hypogastric region زیر شکم
anode region پهنه اند
cathode region پهنه کاتد
frequency region ناحیه فرکانس
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
climatic region ناحیه اقلیمی
frequency region حیطه فرکانس
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
feasible region منطقه امکانپذیر
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
mountain region کوهساران
inguinal region کشاله ران
shielding region ناحیه حفافت کننده
positive region منطقهبارمثبت
negative region منطقهبارمنفی
malar region ناحیهگونه
two phase region ناحیه دو فازی
the abdominal region ناحیه شکم
leading region نواحی پیشرو
region of escape فراسپهر
parietal region تحف
nether region درک اسفل
nether region دوزخ
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
The region became an economic backwater. این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
self critical انتقاد کننده از خود
critical value ارزش بحرانی
critical بحرانی
critical وخیم
critical خطرناک
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical واقع درمرحله انتقال
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical انتقادی
critical وخیم نکوهشی
critical منتقدانه
critical شاخص
critical حساس
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical ratio بهر شاخص
critical angle زاویه بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical pressure فشار بحرانی
critical position پوزیسیون حساس
critical pollution الودگی بحرانی
critical period دوره بحرانی
critical period دوره شاخص
critical point نقطه بحرانی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical temperature دمای بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical amplification تقویت بحرانی
critical facility تاسیسات حساس
critical damping خفیدگی بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical current شدت بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth عمق بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical item اماد حساس
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical materials تجهیزات مهم
critical path مسیر بحرانی
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical path مسیربحرانی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical mass جرم بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical mass توده حساس
critical mass توده مهم
critical density چگالی بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical limit حد بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical angle of attack زاویه حمله
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical wave legth طول موج بحرانی
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com