Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
critical wave legth
طول موج بحرانی
Other Matches
the legth of a rope
درازایا درازی طناب
critical
شاخص
critical
منتقدانه
critical
وخیم نکوهشی
critical
انتقادی
critical
حیاتی بحرانی
critical
وخیم
critical
خطرناک
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
واقع درمرحله انتقال
critical
بحرانی
critical value
ارزش بحرانی
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
مهم
critical
حساس
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical area
ناحیه بحرانی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical path
مسیر بحرانی
critical activity
فعالیت بحرانی
critical path
مسیربحرانی
critical materials
تجهیزات مهم
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical mass
جرم بحرانی
critical mass
توده حساس
critical mass
توده مهم
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical limit
حد بحرانی
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical item
اماد حساس
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth
عمق بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical height
بلندی بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility
تاسیسات حساس
critical coupling
تزویج بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical flow
جریان بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical region
ناحیه بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
critical values
مقادیر شاخص
critical point
نقطه بحرانی
critical valve
مقدار بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
critical pressure
فشار بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical point
نقطه بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point
نقطه توقف
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical path method
سی پی ام
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack
زاویه حمله
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
wave
هیجان
wave
موج زدن
wave
موج رادیویی
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
موج
the wave
دریا
new wave
نیوویو
To wave at someone.
به کسی دست تکان دادن
to wave away
باشاره دست بیرون کردن
wave
خیزاب
wave off
به زمین ساییده شدن هواپیما
wave off
فرود همراه با سایش
wave
فر موی سر دست تکان دادن
wave
موجی بودن موج زدن
ultrashort wave
موج خیلی کوتاه
travelling wave
موج سیار
traveling wave
موج رونده
transversal wave
موج عرضی
velocity of a wave
سرعت پخش موج
transverse wave
موج عرضی
to wave farewell
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
wander wave
امواج سیار
wander wave
موج سیار
transient wave
امواج سیار
transient wave
موج سیار
wave train
قطار موج
the wave heaves
خیزاب بلندمیشودومیافتد
sinusoidal wave
موج سینوسی
sine wave
موج سینوسی
shell wave
صدای زوزه گلوله
shear wave
موج برشی
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sawtooth wave
جریان دندان ارهای
sawtooth wave
موج دنده ارهای
radio wave
موج رادیویی
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
progressive wave
موج پخش شونده
pressure wave
موج فشار
sky wave
موج فضایی
sky wave
موج یونکرهای
stationary wave
موج ساکن
stationary wave
موج ایستاده
standing wave
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave
موج ساکن
standing wave
موج ایستاده
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave
موج مربع
square wave
موج مربعی
square wave
موج چهار گوش
sky wave
امواج اسمانی
plane wave
موج مسطح
wave kick
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave pressure
فشار حاصل از موج
wave propagation
انتشار موج
wave propagation
حرکت موج
wave radiation
تابش موج
wave trap
موج ربا
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector
بردار موج
wave winding
سیم پیچ موجدار
wave guide
موجبر
wind wave
موج ناشی از باد
wind wave
خیز اب ناشی از باد
wave period
زمان تناوب امواج دریا
wave parameter
پارامتر موج
wave length
طول موج
wave mecanics
مکانیک موجی
wave motion
حرکت موجی
wave motion
حرکت موج
wave motion
انتشار موج
wave number
عدد موج
wave of excitation
موج تهییج
wind wave
موج باد
seismic wave
ارتعاشاتزمینلرزه
translation wave
موجبرگردان
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form
شکل موج
wave equation
معادله موج
wave drag
پسای موج
wave velocity
سرعت موج
wave speed
سرعت موج
wave celerity
سرعت موج
wave bands
باندهای موج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com