English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
cross belt قطار حمایل
cross belt کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
Other Matches
cross way=cross road چهارراه
belt نوارفشنگ تسمه
belt منطقه
v belt تسمه ذوزنقهای
belt کمربند
belt ضربه محکم
belt بندچرمی شلاق زدن
belt فانوسقه
belt نوار
belt باشدت حرکت یا عمل کردن
belt بستن محاصره ردن
under one's belt <idiom> استفاده از تجارب دیگران
belt تسمه
under one's belt <idiom> میل شخصی
belt conveyor نوار یا بند رونده
belt conveyor نوار نقاله
belt conveyor تسمه
belt conveyor نقاله
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
belt molding زه روکوب اتومبیل
belt pully فلکه ماشین
cartridge belt فانوسقه
cartridge belt نوار فشنگ
catching belt کمربند ایمنی
confidence belt کمربند اطمینان
belt pulley فلکه
ammunition belt فانوسقه
ammunition belt نوار فشنگ
belt drive بدنهعقب
conveyor belt نوار نقاله
conveyor belt بند رونده
conveyor belt تسمه نقاله
fan belt تسمه پروانه موتور
fan belt تسمه
fan belt تسمه پروانه
safety belt کمربند ایمنی
safety belt کمربند اطمینان
safety belt کمربند رکاب
abrasive belt نوار یا تسمه سنگ سمباده
safety belt کمربند نجات
belt-pulley فلکه
web belt فانسقه
waist belt کمربند
to tighten up one's belt زیرشال رامحکم کردن
shoulder belt حمایل
seismic belt کمربند زلزله
picking belt نوار قرائت
orion belt سیف الجبار
link belt تسمه اتصال
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
back belt بندپشتکمر
abrasive belt سنگ سمباده
tighten one's belt <idiom> کمترخرج کردن
To tightren up ones belt. کمربند خود را سفت بستن
belt-tightening مجبوربهصرفهجوئیشدن
weightlifting belt کمربندوزنهبرداری
lap belt کمربند
belt loop حلقهکمربند
belt loader لدرتسمهای
link belt تسمه رابط
link belt نوار حلقهای جداشونده فشنگ
link belt نوار فشنگ
driving belt تسمه گرداننده
drive belt تسمه محرک
double belt تسمه دوبل
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
demolition belt نوار تخریب
demolition belt کمربند انفجاری
crossed belt تسمه عرضی
hickok belt پنهان شدن
elevator belt تسمه بالابر
feed belt نوار خوراک دهنده
life belt کمربند نجات
life belt لاستیک نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
leather belt تسمه چرمی
leather belt کمربند
hickok belt مخفی کردن زه
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
timing belt تسمهتیمینگ
black belt کمربند سیاه استاد جودو
cartrige belt فانسقه
seat belt کمربند صندلی هواپیما
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
green belt کمربند سبز
abrasive belt grinder دستگاه سنگ سمباده نواری
van allen belt کمربند ون الن
abrasive belt grinding سنگ سمباده نواری
abrasive belt grinder سنگ سمباده نواری
abrasive belt tension کشش تسمه
abrasive belt tension کشش تسمه سنگ سمباده
van allen radiation belt کمربندهای تابشی وان الن
seat-belt warning light چراغهشدارکمربندایمنی
cross نادرستی
cross قلم کشیدن بروی
on the cross بطوراریب
cross اختلاف مرافعه
cross دورگه
cross حدوسط ممزوج
cross علامت ضربدر یاباضافه
cross چلیپا
cross تقلب
cross خاج
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross (something) out <idiom> حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cross out قلم زدن
cross over همگذری
cross علامت ضربدر در نقشه کشی
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cross tell خبر دادن
cross over درو از عقب
cross خلاف میل کسی رفتار کردن
to take the cross صلیب بدوش گرفتن
cross صلیب
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
cross عبور کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross عرضی
cross حرکت سمتی
cross سانتر کردن
cross قطع کردن متقاطع کردن
cross متقاطع
to be cross about something دلخور بودن از چیزی
cross عبوردادن
cross پیوندی
st.g's cross چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
cross پیوندزدن کج خلقی کردن
cross روبروشدن قطع کردن
cross تقاطع
cross مصادف شدن با
cross گذشتن
cross خط بطلان کشیدن بر
cross دورگه کردن
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
invention of the cross جشن یافتن صلیب
cross-references ارجاع متقابل
cross check بررسی متقابل
double-cross نارو زدن
cross-check بررسی متقابل
double cross نارو زدن
cross-section سطح متقاطع
cross-checks بررسی متقابل
double cross دورویی کردن خیانت کردن
cross-checking بررسی متقابل
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
geneva cross صلیب سرخ
cross reference سیستم مختصات
cross-sections سطح متقاطع
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه متقابل
maltese cross صلیب
roman cross حرکت صلیبی
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
olympic cross صلیب المپیک
cross reference شبکه چهارخانه
pectoral cross صلیب سینه
cross reference ارجاع متقابل
cross-checked بررسی متقابل
cross-reference سیستم مختصات
inverted cross بالانس صلیب
cross-references شبکه چهارخانه
cross-references سیستم مختصات
cross-references مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-references مراجعه متقابل
cross-reference ارجاع متقابل
line cross تقاطع خط
cross-reference شبکه چهارخانه
pectoral cross چلیپایی روی سینه
cross section سطح مقطع
cross slide کشوی لغزنده عرضی
cross stay بست چلیپا
cross stitch بخیه دوزی بچپ وراست
cross stroke فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
cross swords دست و پنجه نرم کردن
cross talk تداخل صداها در تلفن
cross talk القاء
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
cross section نیمرخ عرضی
cross section نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section رویه برش
cross section سطح مقطع عرضی
cross section مقطع
cross talk تداخل صحبت
cross talk تداخل صدا
cross-question بدقت جویاشدن از
cross weight وزن ناخالص
cross wind باد جانبی
cross wires سیمهای متقاطع
cross wise صلیب وار
cross wise چلیپایی ضربدری
cross word جدول معمائی
cross word جدول لغز
double-cross دورویی کردن خیانت کردن
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
cross thrust تراست ناخالص
cross tip پیچ گوشتی چهارسو چارشاخه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com