English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
crossing area منطقه عبور
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
Other Matches
crossing out قلم خوردگی
crossing گذرگاه
crossing رژه رونده
crossing هدف عبورکننده در مسیر رژه
crossing the t قطع کردن راه ستون دشمن
crossing مسیررژه
crossing نقطه تقاطع
crossing نقطه تلاقی دوراهی
crossing عبور
crossing محل تقاطع
crossing دوراهی
crossing over تبادل ژنی
grade crossing تقاطع راه اهن
grade crossing تقاطع شاهراه
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تلاقی
cart crossing گذرگاه ارابه
criss-crossing به طور ضربدر
crossing points محل برخورد دو خط
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
grade crossing تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
pedestrian crossing گذرگاه پیادگان
crossing line خط تقاطع
crossing plane سطح تقاطع
crossing site محل عبور اجباری
crossing site محل گذار
crossing site محل پایاب
crossing target هدف متحرک
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing target هدفهای متحرک عرضی
crossing the line عبور از استوا
crossing the line عبور از خط استوا
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
built up crossing قطعه ریل متقاطع
flank crossing دور زدن جناح دشمن
flank crossing عبوراز جناح دشمن
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
cattle crossing گذرگاه چارپایان
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
criss-crossing امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing طرحچلیپایی
criss-crossing سردرگمی
criss-crossing سوتفاهم
criss-crossing برخورد
criss-crossing با ضربدر مشخص کردن
criss-crossing چلیپایی کردن
criss-crossing همبر کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing کج
criss-crossing یکوری
zebra crossing خط عابر پیاده
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
criss-crossing همبر
criss-crossing پایی
crossing point محل برخورد دو خط
crossing point نقطه تلاقی
ford crossing تقاطع جاده با مجاری ابگذر
double-crossing دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing نارو زدن
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
occupation crossing پل محلی
occupation crossing پل اختصاصی
street crossing تقاطع
level crossing محل تقاطع دو خط راه اهن
wading crossing عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
wading crossing عبور از پایاب
level crossing گذرگاه همکف
level crossing گذر همتراز
street crossing چهارراه
crossing barrier mechanism قالبفلزی
level crossing sign علامتخطعبور
heading crossing angle زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
level crossing bell زنگخطعبور
area شاخه [دانشی]
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
no-go area منطقهممنوعه
area رشته [دانشی]
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area عرصه
area سطح مقطع
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area مساحت سطح
area محوطه
area پهنه
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area پهنک
area قلمرو
area سطح
area مساحت
area فضا
area حوزه
area منطقه
area ناحیه
catchment area حوضه
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
rainfall area پهنه باران
pyramidal area ناحیه هرمی
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
prohibited area منطقه منع اتش
position area منطقه مواضع
playing area محدوده زمین
piston area سطح پیستون
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
output area ناحیه خروجی
catchment area بارش سرا سرابان
output area خروجی
output area ناحیه
open area فضای ازاد
overflow area ناحیه سرریز
rear area منطقه عقب
rendezvous area منطقه تجمع موقت
sales area بازار فروش
sail area سطح بادبان
sail area قسمت بادگیر کشتی
safe area منطقه بی خطر
safe area منطقه امن
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
roof area سطح بام
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
restricted area منطقه منع عبور ومرور
restricted area منطقه اتش محدود
restricted area منطقه ممنوعه
residential area ناحیه مسکونی
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
rendezvous area نقطه الحاق یکانها
rendezvous area موضع انتظار
rendezvous area وعده گاه
rendezvous area منطقه تجمع
sales area حیطه فروش
lethal area منطقه تلفات
input area ناحیه ورودی
living area منطقه زندگی
intake area منطقه ابگیر
interference area ناحیه ی تداخل امواج
lethal area منطقه کشندگی
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
launching area محل پرتاب موشک
launching area منطقه به اب زدن ناوها
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
launching area منطقه شروع حمله
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه فرود
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
kill area منطقه کشندگی
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
irrigable area زمین قابل ابیاری
lodgment area منطقه استقرار
industrial area منطقه صنعتی
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
motor area ناحیه حرکتی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
military area منطقه نظامی
marketing area منطقه توزیع کالا
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
gross area پهنه ساختمان
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
catchment area ابخیز
catchment area ابریز
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
homogeneous area منطقه یکدست
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
impact area محل اصابت
impact area منطقه اصابت گلوله ها
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
scan area ناحیه پیمایش
precipitation area منطقهبارش
picnic area منطقهپیکنیک
parking area فضایپارکینگ
maintenance area قسمتنگهداریوتنظیم
loading area قسمتلودینگ
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
hitting area سطحضربه
games area محوطهبازی
contest area زمینمسابقه
area of ice منطقهپوشیدهازیخ
exclusion area منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
working area محوطهاستخراج
area codes کد سه رقمی
area code کد سه رقمی
work area ناحیه کاری
wing area مساحت بال
pressed area ناحیهفشردهشده
rest area منطقهاستراحت
safety area مهرهایپشتدست
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
area of a triangle مساحت مثلث
area of a circle مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com