Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (5 milliseconds)
English
Persian
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
Other Matches
come down the steps
از پلگان بیایید پایین
take steps
<idiom>
آمادگی یافتن
to f. in one's steps
پی کسیراگرفتن
to take steps
اقدام کردن
take steps
اقدامات بعمل امده
to take steps
اقدامات بعمل اوردن
stone steps
پلهسنگی
He took a few steps forward .
چند قدم جلو آمد
steps to ripeness
مراحلرسیدهشدن
altar-steps
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
crow steps
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
corbie steps
برجستگیهایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی میسازن
regular steps
گامهای منظمو
goose-steps
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-steps
قدم اهسته
method for turning the steps
روش دور دادن پلکان
mobile passenger steps
پلههایمتحرکمسافرین
steps in the production of electricity
مراحلتولیدالکتریسیته
universal passenger steps
پلههایعمومیمسافرین
He was walking with slow steps .
با قدمهای آهسته راه می رفت
To walk with firm steps .
با قدمهای محکم راه رفتن
crown
فرق سر
crown
تاج
crown saw
اره استوانهای
crown
تاج دندان
crown
بالای هرچیزی
crown
کوژی
crown
تحدب
crown
تاج قهرمانی
crown
راس قله
crown
تاج گذاری کردن پوشاندن
crown
ستیغ سره
crown
حد کمال
crown
کلید طاق
crown
ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
crown-tile
سفال تیزه
Crown Princess
ولیعهد
crown glass
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
the crown of the teeth
دندان بیرونی
the crown of the teeth
قسمت بیرونی دندان
the crown of the head
فرق سر
crown block
قرقرهراس
southern crown
اکلیل جنوبی
Crown Princesses
همسر ولیعهد
Crown Princesses
ولیعهد
crown cornice
کتیبه اصلی
crown cornice
قرنیز اصلی
crown moulding
گچ بری تاجی شکل
crown-plate
بالشتک
crown jewels
جواهرآلاتسلطنتی
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
crown-post
تیرک عمودی
Crown Prince
ولیعهد
feather crown
پرتاجیشکل
crown tine
نوکشاخ
crown-steeple
منارک برج
Crown Princess
همسر ولیعهد
piston crown
تاج پیستون
crown law
قانون جزائی
crown land
خالصه
crown knot
گره تاج
crown imperial
گل سرنگون
crown glass
شیشه گردیاچرخی
crown gear
چرخ دنده محدب
crown ether
اتر تاجی
crown debt
طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown debt
وام بدولت
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
counsel for the crown
وکیل عمومی
counsel for the crown
دادیار
Crown Princes
نایب السلطنه
Crown Princes
ولیعهد
crown of arch
مهره طاق
crown of arch
کلید طاق
olive crown
تاج زیتون
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
heir to the crown
ولی عهد
half crown
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
crown wheel
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown tree
شمع
crown top
تاج
crown top
کلاهک
crown of the caves way
قسمت میان سنگ فرش)
crown paper
کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown section
برش در کلید قوس
crown stopper
سر بطری پهن
Crown Prince
نایب السلطنه
downstream profile at crown
نیمرخ کلید در پایین دست
law officers of the crown
دادستان
law officers of the crown
وکیل عمومی دادیار
downstream profile at crown
نیمرخ پایاب در کلید
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com