Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
English
Persian
crystal transducer
مبدل
crystal transducer
کریستالی
Other Matches
transducer
ترانسدوکتور
transducer
مبدل انرژی
transducer
دگرساز
transducer
نیروگردان
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
transducer
مبدل
transducer
ورارسان ترانسفورماتور
transducer
دستگاه تبدیل انرژی
pressure transducer
مبدل فشار
impact transducer
مبدل فرایندهای ضربهای
data transducer
مبدل داده ها
transducer gain
بهره دگرسازی
crystal
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal
کریستال
crystal
بلور
crystal
بلور کوارتز
crystal
شفاف
crystal
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal
زلال بلوری کردن
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
ideal crystal
کریستال ایده ال
crystal rectifier
دیود
crystal rectifier
دو قطبی بلورین
host crystal
بلور میزبان
host crystal
بلور زمینه
filter crystal
کریستال صافی
distorted crystal
بلور واپیچیده
crystal set
رادیوی ترانزیستوری
crystal structure
ساختار بلور
crystal set
اشکارساز کریستالی
crystal water
اب تبلور
iceland crystal
بلور ایسلند
crystal set
گیرنده اشکارساز
crystal system
دستگاه بلور
detecting crystal
بلور اشکارساز
ionic crystal
بلور یونی
crystal drop
اشککریستالی
crystal button
ریسهکریستالی
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
as clear as crystal
<idiom>
مثل اشک چشم
[زلال]
mixed crystal
کریستال مخلوط
I cant do any crystal – gazing .
علم غیب که ندارم
single crystal
تک بلور
rock crystal
سنگ بلور
quasi crystal
شبه بلور
quartz crystal
بلور کوارتز
pizoelectric crystal
کریستال پیزوالکتریک
monovalent crystal
بلور تک والانسی
molecular crystal
بلور مولکولی
mixed crystal
کریستال امیخته
metal crystal
بلور فلز
crystal clear
واضح-مبرهن
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal defect
نقص بلور
crystal diode
دیود بلوری
crystal diode
دیود
crystal energy
انرژی بلور
crystal filter
صافی بلورین
crystal ball
انتن رادار
crystal gazer
ساحر یا جادوگر
crystal gazing
بلور بینی
crystal detector
اشکارساز بلورین
crystal control
تنظیم با بلور
crystal axis
محور کریستال
crystal balls
انتن رادار
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
liquid crystal
کریستال مایع
atomic crystal
بلور اتمی
cast crystal
بلور ریخته
colored crystal
بلور سنگین
covalent crystal
بلور کووالانسی
valence crystal
بلور کووالانسی
crystal allotropy
چند شکلی بلور
crystal glass
بلور
crystal grain
دانه بلوری
crystal growth
رشد بلور
crystal lattice
شبکه بلور
crystal microphone
میکروفون بلوری
crystal mixer
ترکیب کننده دیودی
crystal oscillator
نوسان ساز کریستالی
crystal pendant
اویز
crystal pickup
پیکاپ بلورین
crystal pickup
پیک اپ کریستالی
crystal plane
سطح کریستالی
crystal plane
سطح بلوری
crystal plane
صفحه بلور
crystal pulling
بلور پردازی
crystal lattice
شبکه کریستالی
crystal lattice
شبکه بلوری
crystal lattic
شبکه کریستالی
crystal lattice
شبکه بلورین
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
interplanar crystal spacing
فاصله بین صفحهای
burnout of a crystal rectifier
سوختن یکسوکننده دیودی
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
hexagonal crystal system
سیستم کریستال شش گوش
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
crystal video rectifier
یکسوکننده بلورین ویدئو
crystal field theory
نظریه میدان بلور
crystal ball stopper
گلوله بلوری شیشه لیموناد
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
electrostatic crystal field theory
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
current sensitivity of a crystal rectifi
حساسیت یکسوکننده بلورین
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
crystal frequency changer efficiency
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight.
مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com