Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 39 (4 milliseconds)
English	Persian
culpable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
Other Matches
bankruptcy	توقف بازرگان
bankruptcy	افلاس
bankruptcy	ورشکستگی
to avert bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
order of bankruptcy	حکم ورشکستگی
to avoid bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
to avoid bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
to avert bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
fraudulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
fradulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
clupable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
assignees in bankruptcy	هیئت تصفیه امور ورشکسته
bankruptcy trustee	تولیت ورشکستگی
culpable <adj.>	مستوجب کیفر [حقوقی]
culpable <adj.>	مستحق کیفر [حقوقی]
culpable <adj.>	مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.>	سزاوار کیفر [حقوقی]
culpable <adj.>	اتهام پذیر [حقوقی]
culpable <adj.>	مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable	مقصر
She is more culpable than the others.	او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
culpable	قابل مجازات
culpable	سزاوارسرزنش
culpable	مجرم
culpable <adj.>	قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
culpable <adj.>	قابل تعقیب قانونی [حقوقی]
to be culpable for something	مجرم به چیزی بودن
culpable <adj.>	سزاوار مجازات [حقوقی]
culpable <adj.>	قابل تنبه
culpable <adj.>	قابل مجازات [حقوقی]
culpable <adj.>	سزاوار تنبیه
culpable <adj.>	قابل تعقیب [حقوقی]
niet culpable	بی گناه
niet culpable	بی تقصیر
They held me culpable for the accident.	آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
The culpable action may be done wilfully or by negligence.	عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com