Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English
Persian
curfew period
ساعات خاموشی
curfew period
ساعات منع عبور و مرور
Other Matches
curfew
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
My curfew is at 11.
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
curfew
شیپور خاموشی
curfew
زمان قطع عبور و مرور قرق
curfew
خاموشی
to be under curfew
در منع عبور و مرور بودن
to impose a curfew
قرق کردن
to impose a curfew
خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
on period
مدت رسانایی
period
مدت زمان
period
عادت ماهانه
period
زمان تناوب پریود
period
نوبت مرحله
period
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
period
زمان تناوب دوره
period
دوره
period
فاصله زمان
period
گذشت زمان
at a later period
در موقع دیگر
at a later period
بعدها
period
دوره زمان
off period
مدت نارسانایی
period
مدت
period
نقطه
period
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
period
کمال
period
نتیجه غایی
period
پایان
period
حد
period
طمث
period
قاعده زنان
period
جمله کامل
period
نقطه پایان جمله
period
مکث
period
نوبت ایست
period
گردش
period
عصر
period
وقت روزگار
period
گاه
period
موقع
period
لحظه
period
روزگار نوبت
period
دوران
period
دوره تناوب
period
تناوب
period
دوره تناوبی
period
زمان
porolongation of a period
تمدید مدتی
practice period
دوره تمرین
remainder of the period
باقیمانده مدت
rest period
دوره استراحت
retention period
دوره ابقا
production period
دوره تولید
probationary period
دوره ازادی مشروط
probationary period
دوره ازمایشی
refractory period
دوره بی پاسخی
retrace period
دوره بازگشت
reasonable period
مدت معقول
right for a prescribed period
رقبی
pulse period
تناوب پالس
period of vibratio
دوره ارتعاش
period of roll
زمان تناوب چرخش
period of roll
دوره تناوب
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of delivery
دوره تحویل
period of grace
مهلت پرداخت
period of grace
مهلت
period of concentration
می پیماید
period of grace
ضرب الاجل
period of hire
مدت اجاره
period of instrument
دوره سنجه
period of office
دوره تصدی
period of prescription
مدت مرور زمان
period of production
دوره تولید
period of concentration
زمان تمرکز
scan period
دورهء پویش
For a period of one month.
به مدت یک ما ؟
three-month period
دوره سه ماهه
time period
دوره زمان
time period
فاصله زمان
time period
گذشت زمان
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
quarterly period
سه ماه
three-month period
سه ماه
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
wave period
زمان تناوب امواج دریا
transition period
دوره انتقال
second long period
تناوب بزرگ دوم
short period
دوره کوتاه
sidereal period
دوره تناوب نجومی
sidereal period
پریودنجومی
synodic period
month lunar
synodic period
دوره تناوب هلالی
synodic period
پریودهلالی
the girls of the period
دختران امروزی
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
to put a period to
بپایان رساندن
transattack period
زمان اجرای تک اتمی
transattack period
مدت ادامه تک اتمی
transition period
دوره گذار
quarterly period
دوره سه ماهه
payout period
دوره بازگشت سرمایه
cooling off period
دوره ملایمت
critical period
دوره بحرانی
critical period
دوره شاخص
design period
مدت طرح
earthquake period
دوره تناوب زلزله
extra period
وقت اضافی
financial period
دوره مالی
first long period
تناوب بزرگ اول
germinal period
دوره نوجنینی
grace period
دوره مهلت
blocking period
دوره وقفه
guarantee period
دوره ضمانت
guarantee period
مدت تضمین
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
gurantee period
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
cooling period
زمان بازار خراب کن
cooling period
زمان انتظار
control period
مدت زمان کنترل و بررسی اماد
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ملایمت
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
action period
دوره کنش
base period
زمان مبنا
budget period
دوره بودجه
budget period
زمان بودجه
coking period
زمان کک سازی
conducting period
دوره رسانایی
contract period
دوره قرارداد
contract period
مدت قرارداد
control period
دوره کنترل اماد
idle period
دوره استراحت
idle period
زمان توقف
payoff period
دوره بازگشت سرمایه
measuring period
دوره سنجش
measuring period
مدت سنجش
maintenance period
زمان تعمیرات
maintenance period
دوره تعمیرات
maintenance period
دوره نگهداری
long period
دوره بلند مدت
limitation period
مدت مرور زمان
limitation period
دوره محدودیت
melting period
دوره ذوب
neonatal period
دوره نوزادی
payback period
دوره برگشت سرمایه
payback period
دوره برگشت
payback period
دوره بازپرداخت
oxidizing period
دوره احیاء
orbital period
تناوب مداری
orbital period
پریود اربیتالی
oxidizing period
دوره اکسیداسیون
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
period of incubation
دوره نهفتگی
induction period
دوره انگیزش
impluse period
زمان تناوب ضربه جریان
latency period
دوره نهفتگی
infection period
دوره نهفتگی
idle period
پریود بی باری
latent period
دوره کمون مرض
incubation period
دوره رشد نهفته
grant a period of grace
امهال
grant a period of grace
ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
absolute refractory period
دوره بی پاسخی مطلق
right of benefit for a prescribed period
حق رقبی
half life period
تناوب یا دوره نیم عمر
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
grant a period of grace
مهلت دادن
light load period
زمان بار کم
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
credit for an unlimited period
اعتبار برای مدت نامحدود
fundamental period vibration
دوره اصلی ارتعاش
waiving of the remainder period
بذل مدت
waiving of the remainder period
marriage temporary a of
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
period/stretch/lapse of time
دوره زمان
period/stretch/lapse of time
فاصله زمان
period/stretch/lapse of time
گذشت زمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com