English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English Persian
currency depreciation race تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
Other Matches
currency depreciation کاهش ارزش پول
currency depreciation تنزل ارزش پول
depreciation of currency کاهش ارزش پول
depreciation of currency کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
self depreciation تحقیرنفس
self depreciation کوچک شماری خود
self depreciation حفض جناح
depreciation کسر بها
depreciation کاهش بها
depreciation تنزل
depreciation استهلاک ناچیزشماری
depreciation افت بها
depreciation کاهش بها استهلاک
depreciation کم ارزش شمردن
depreciation استهلاک
exchange depreciation کاهش ارزش پول خارجی
allowance for depreciation ذخیره استهلاک
capital depreciation استهلاک سرمایه
accelerated depreciation استهلاک سریع
depreciation allowances ذخیره استهلاک
depreciation allowances وجوه استهلاکی
accelerated depreciation استهلاک سریع
accumulated depreciation کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
accelerated depreciation استهلاک زودرس [روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
depreciation rate نرخ استهلاک
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
appraisal method of depreciation روش تعیین هزینه استهلاک
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
straight line method of depreciation استهلاک به روش خط مستقیم
currency جدید بودن نقشه
currency پول در گردش و قانونی
currency داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency انتشار
currency رواج
currency پول رایج
currency پول
currency پول قانونی و رایج هر کشور
currency ارز پول بیگانه
currency اسکناس
f.currency پول کاغذ
f.currency پول اعتباری
currency ارز
currency وجه
currency مطابق روز بودن
currency circulation گردش پول
fiduciary currency پول اعتباری
fiduciary currency پول کاغذی
foreign currency ارز خارجی
fractional currency پول خرد
blocked currency blocked
foreing currency ارز
currency of a bill مدت برات
convertible currency ارز قابل تبدیل
convertible currency پول تبدیل پذیر
foreign currency پول کشور خارجی
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
blockade currency پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
foreing currency پول بیگانه
invasion currency پول نظامی
invasion currency پول رایج ارتش اشغالگر
local currency پول محلی
local currency پول داخلی
metallic currency پول فلزی
metallic currency پول مسکوک
occupation currency پول رایج نیروی اشغالگر
paper currency اسکناس پول کاغذی
unit of currency واحد پولی
currency exchange تبدیلپول
soft currency پولباواحدپولیکمارزش
The Iranian currency. پول رایچ ایران
inconvertible currency پول غیرقابل تبدیل
inconvertible currency ارز غیر قابل تبدیل
currency appreciation ترقی ارزش پول
appreciation of currency ترقی ارزش پول
weak currency پول ضعیف
forms of currency انواع پول
hard currency ارز قوی
home currency پول ملی
home currency پول داخلی
foreign currency ارز
forms of currency اشکال پول
hard currency پول قوی
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
European Currency Units اک
Currency exchange office صرافی
gold currency system نظام پولی طلا
currency of early islam درهم
European Currency Unit واحد پول اروپایی
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
race نهر
race نژاد
race دویدن
race ابراهه
race سینی لغزنده
race طوقه لغزنده
race سرسره ریل
race دور
race اسب دوانی
race طبق ه
race قوم
race طایفه
race نسل تبار
race ریل لغزنده
race جدار
race قاب
race مسابقه
race course میدان مسابقه
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race مسابقه سرعت
race گردش
race دوران مسیر
race جوی
the black race نژاد سیاه
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
the hu man race نژادانسان
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
the human race بشریت
selling race مسابقه فروش اسب
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
the human race نوع بشر
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
arms race مسابقه تسلیحاتی
the hu man race نوع بشر
human race بشریت
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
race relations روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
A hurdle race . مسابقه دو با مانع
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
to ride a race در اسب دوانی شرکت کردن
tide race جذر و مد سریع اب دریا
the white race نژادابیض
the white race نژادسفید
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
foot race مسابقه راهپیمایی
he has run his race دوره
he has run his race خودراپیموده
he has run his race است
head race تنوره اسیاب
head race کانال هذایت اب به توربین
horse race مسابقه اسب دوانی
hurdle race اسب دوانی با پرش از موانع
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
harness race مسابقه ارابه رانی
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
race walking مسابقه راهپیمایی
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race مسابقه استقامت
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
conditional race مسابقه مشروط با ارابه
claiming race مسابقه اسبهای هم قیمت
bearing race جدار یاتاقان
race horse اسب مسابقه
front race پیشتازی
master race نژاد برتر
match race مسابقه دو بین دو نفر
race card برنامه اسب دوانی
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring سینی دوار
produce race مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race ring طوقه سرسرهای
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
race ring رینگ و پایه مسلسل
obstacle race مسابقه دو با پرش موانع
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
mill race جوی اسیاب
mill race اب اسیاب
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
relay race دو امدادی
road race دو ماراتون
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
Slow but sure wins the race. <proverb> پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
to poach a start in race بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
slow and steady wins the race اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
To win the match(race,contest). مسابقه رابردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com