English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
current cell indicator نشانگر سل جاری
Other Matches
current direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت جریان
current cell سل جاری
current cell سل کنونی
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
indicator نمایشگر شاخص
indicator نمودار
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
indicator شناساگر
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
c o d indicator عقربه سی او دی
indicator اندیکاتور
indicator نماینده
indicator شاخص اندازه
indicator مقیاس
indicator فشار سنج
indicator راهنما
indicator نشانگر
indicator عقربه
indicator نشان دهنده
indicator علامت خط نشانه
indicator علامت
indicator چراغ راهنما
indicator شاخص
on-off indicator چراغروشنوخاموش
error indicator در روی خطا نما
achromatic indicator شناساگر اکروماتیک
phase indicator نشاندهنده فاز
rear indicator شاخصانتهایی
absence indicator غیبت نما
self-timer indicator تنظیمگراتوماتیک
airspeed indicator سرعت نما
setting indicator شاخصتنظیم
economic indicator علائم اقتصادی
overflow indicator سرریز نما
overflow indicator سرریزنما
density indicator چگالی سنج
dual indicator نشاندهنده دوتایی
absence indicator جانشین
power indicator شاخصروشن
neon indicator شاخص نئونی
dial indicator دستگاه نشاهدهنده مدرج
overflow indicator مشخص کننده سرریزی
indicator telltale شاخصساعتی
direction indicator دستگاه جهت نمایی
direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
elevation indicator صفحه نمودار درجه
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
neutral indicator شاخصسوخت
balance indicator ترازنما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
mode indicator نشانگر حالت
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
oxygen indicator اکسیژنیدک
indicator needle عقربهسوزنی
tuning indicator میزان نما
stack indicator پشته نما
limit indicator نشاندهنده تلرانس
stack indicator نماینده پشته
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
speed indicator تندی نما
speed indicator سرعت نما
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
frequency indicator بسامد نما
calls indicator نمایشدهندهزنگتلفن
economic indicator شاخص اقتصادی
magnetic indicator سمت نمای مغناطیسی هواپیما
wind indicator بادنما
wheel indicator نشانگر سکان
switch indicator گزینه نما
indicator tube لامپ سیگنال
indicator light لامپ سیگنال
indicator gate دریچه شاخص
indicator electrode الکترودنشان دهنده
indicator diagram دیاگرام نشاندهنده
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
ground indicator اشکارساز اتصال با زمین
indicator electrode الکترود شاخص
light indicator نور نما
complex indicator نشانگر عقده
magnetic indicator سمت یاب مغناطیسی هواپیما
priority indicator نماینده اولویت
routing indicator نمایندهء مسیرگزینی
range indicator شاخص مسافت
check indicator مشخص کننده مقابله
check indicator نماینده مقابله
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
polarity indicator شاخص قطب
ring indicator نشان دهنده حلقه
range indicator مقیاس مسافت
range indicator طبله مسافت
position indicator شاخص نماها
priority indicator اولویت نما
climb indicator اوج نما
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
front indicator جلو
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
front indicator فشارسنج
indicator lights نورهایراهنما
charge indicator اندازهشارژ
column indicator نشانگر ستونی
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
power level indicator توان نما
earth leakage indicator دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
turn and bank indicator کنترلکنندهشیبوچرخش
call fee indicator دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
electron ray indicator لامپ میزان نما
dial indicator micrometer میکرومتر با صفحه مدرج
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
shadow tuning indicator میزان نمای سایهای
film leader indicator راهنمایفیلمخودکار
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
backstroke turn indicator اندازهشنایبرگشتبهپشت
auto answer indicator جوابگویاتوماتیکی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
charging indicator lamp لامپ نشاندهنده بار
dipping/indicator stalk دکمهراهنما
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
heat ready indicator چراغتعینگرما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
oxidation reduction indicator شناساگر اکسایش
air speed indicator صفحه سرعت نما
maximum demand indicator کنتور بار پیک
end of file indicator انتهانمای پرونده
gates opening indicator شاخص باز شدن دریچه ها
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
acid base indicator شناساگر اسید- باز
high tension indicator مقره فشار قوی
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
air speed indicator سرعت نمای هواپیما
magnatic direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
cathode ray tuning indicator لامپ میزان نما
main beam indicator light شاخصنمایشچراغراهنما
oil pressure warning indicator شاخصهشدارفشارروغن
electron ray indicator tube لامپ ولت نما
myers briggs type indicator سنخ نمای مایرز- بریگز
briggs meyers type indicator سنخ نمای بریگز- مایر
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell یاخته
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell سلول
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell حفره
cell خانه جدول
cell زندان انفرادی
cell باطری
cell سلول یکنفری
cell زندان تکی
cell المان
cell جزء اصلی باطری
cell پیل خانه باطری
cell فرف نمونه
cell پیل سلول
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell پیل
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
tr cell کلید فرگیر
cell حجره
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell خانه
cell اتاقک
cell سل
stractural cell سلول ساختاری
storage cell سلول انباره
leclanche cell پیل لکلانشه
storage cell باتری
grenet cell پیل گرنت
grove cell پیل گراو
lymph cell سلول لنف
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
haploid cell یاخته جنسی
cell definition تعریف سل
transformer cell سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
storage cell پیل باتری
glial cell یاخته گلیایی
selenium cell سلول سلنیومی
germ cell سلول نطفه
sample cell فرف نمونه
fuel cell پیل سوختی
plante cell باتری پلانته
fuller cell پیل فولر
galvanic cell پیل شیمیایی
galvanic cell سلول گالوانی
galvanic cell پیل گالوانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com