Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English
Persian
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
Search result with all words
customs entry form
افهارنامه گمرکی
Other Matches
customs
گمرک
customs
گمرکات
customs
دفتر گمرک
their customs
رسومشان
their customs
رسوم ایشان
customs
اداره گمرک
customs dutios
حقوق گمرکی
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
customs appraisor
گمرکچی
customs agent
نماینده گمرکی
customs appraisor
مامور گمرک
customs clearance
ترخیص از گمرک
customs cleared
ترخیص شده
customs declaration
افهار نامه گمرکی
customs duties
حقوق گمرکی
customs broker
واسطه امور گمرکی
customs duties
عوارض گمرکی
customs duty
عوارض گمرکی
customs duty
تعرفه گمرکی
customs duty
حقوق گمرکی
customs declaration
اظهار نامه گمرکی
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
customs tariff
حقوق گمرکی
customs tariff
تعرفه گمرکی
customs officer
گمرکچی
customs officer
مامور گمرک
customs of war
اداب عرفی جنگ
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
customs house
اداره گمرک
customs house
گمرکخانه
to declare
[customs]
گمرک دادن
[گمرک]
customs union
اتحادیه گمرکی
customs agent
کارگزار گمرک
customs agent
واسطه گمرک
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
Customs and Excise
اداره حقوق و عوارض گمرکی
My car is held up at the customs .
اتوموبیلم ؟ رگمرک معطل مانده
united court of customs
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
local trade customs
عرف تجارتی محل
to bear all customs duties and taxes
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
entry
راه راهرودر
right of entry
حق ورود
entry
ثبت
entry
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry
نقطه شروع پرش یا چرخش
entry
ادخال
entry
دخول
no entry
ورودممنوع
entry
شرکت کننده
entry
فقره
entry
چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry
ورود
entry
مدخل
entry
ثبت دردفتر ثبت
entry
قلم
re entry
ورود
re entry
اعاده تصرف
re entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
ورود
re-entry
اعاده تصرف
re-entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
entry
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry
عمل ورودی
entry
ورود راهرو
entry
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
entry
آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry door
در جلویی
[ساختمان]
entry door
در ورودی
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
post entry
ثبت پس از موقع
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
make an entry
ثبت کردن
port of entry
بندرمحل ورود
port of entry
بندر مقصد
key entry
دخول کلیدی
make an entry
وارد کردن
single entry
حسابداری فردی
single entry
حسابداری ساده
entry doors
در های ورودی
lobby-entry
مدخل
gable-entry
راهروی ورودی
head-first entry
پرشباسر
feet-first entry
پرشسیخی
undefined entry
فقره تعریف نشده
to make an entry of
وارد
to make an entry of
کردن
to make an entry of
ثبت
lobby-entry
راهرو
entry door
ورودی
ease of entry
سهولت ورود
entry plan
طرح دخول به سر پل
entry plan
طرح ورود به بندر
entry line
سطر ورودی
entry keydoard
صفحه کلیدورودی
entry keydoard
صفحه کلید ادخال
entry instruction
دستورالعمل دخول
deffered entry
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
entry group
گروه واجد شرایط
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
data entry
ثبات داده ها ورود داده ها
entry fee
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry condtion
شرط دخول
entry block
کنده مدخل
double entry
دفتر داری مضاعف
double entry
سیستم دفترداری دوبل
ease of entry
سهولت ورودبه یک صنعت
entry point
نقطه دخول
forcible entry
هتک حرمت منازل
entry side
جهت ورود
cost to entry
هزینه ورود
bill of entry
افهارنامه ورودی
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
bill of entry
افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
home use entry
اعلامیه مصرف
barrier to entry
منع ورود به صنعت
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
forcible entry
ورود عدوانی
data entry
ثبت داده ها
data entry
داده دهی
entry point
نقطه ورود
entry side
جهت دخول
double entry table
جدول دو سویی
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
data entry form
فرم ورودی داده ها
data entry mode
حالت ثبت داده ها
data entry device
دستگاه داده دهی
direct data entry
داده دهی مستقیم
data entry operator
متصدی داده دهی
data entry specialist
متخصص داده دهی
end lobby-entry
مدخل
entry level jobs
شغلهای غیر تخصصی
forceble entry and detainer
هتک حرمت منازل
remote job entry
ادخال کار از دور
remote job entry
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
forceble entry and detainer
تصرف عدوانی
forcible entry and detainer
تصرف عدوانی
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
clear-entry key
کلیدصفحههوشیار
to refuse somebody entry
[admission]
کسی را در مرز برگرداندن
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
law of prior entry
قانون تقدم ورود
forcible entry and detainer
ید عدوانی
fast data entry control
کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control
کنترلدخولاطلاعاتعالی
To make a forcible entry into a building.
بزور وارد ساختمانی شدن
facilitator
[of illegal migration/immigration / entry]
[British E]
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com