English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
d. in second hand goods سمسار
d. in second hand goods دست فروش
Other Matches
to shuffle from hand to hand دست بدست کردن
Hand to hand fighting جنگ تن به تن
pass from hand to hand ترتب ایادی
goods کالاها
goods اجناس
goods جنس
goods کالا
goods امتعه
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods کالاهای موجود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
complementary goods کالاهای مکمل
substitute goods کالاهای جانشین
capital goods دارایی ثابت
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
carriage of goods حمل و نقل کالا
checking of goods بررسی امتعه
competitive goods کالاهای مورد رقابت
goods in transit کالاهای عبوری
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
stolen goods کالای مسروقه
stolen goods مال مسروقه
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
attractive goods کالاهای جذاب
goods inwards کالاهای دریافتی
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
goods intake کالاهای درحال تحویل
stolen goods اموال مسروقه
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
goods intake کالاهای دریافتی
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
goods wagon واگنحملکالا
manufactured goods کالایکارخانهساز
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
Contraband goods. کالای قا چاق
finished goods کالاهای اماده فروش
dress goods قماشهای زنانه
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
white goods پارچه سفید نخی
white goods حوله سفید ملافه
discount of goods تخفیف روی کالا
the goods in question کالای موردبحث
to boycott goods تحریم کردن کالا
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
durable goods کالاهای بادوام
finished goods کالاهای ساخته شده
final goods کالا برای مصرف نهائی
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
valuable goods اشیاء بهادار
valuable goods اشیاء باارزش
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
yard goods اجناس ذرعی
goods afloat کالای در راه
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods and services کالاها و خدمات
goods in pledge کالای گروی
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
goods on consignment کالاهای امانی
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
consumer's goods کالای مصرفی
smuggled goods کالای قاچاق
handling of goods جابجایی کالا
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
mixed goods کالاهای مختلط
merit goods کالاهای ایده ال
merit goods کالاهای مطلوب
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
dry goods خشکبار
goods receiving کالاهای درحال تحویل
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
dry goods اجناس خشک
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
hard goods اجسام سخت
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
heavy goods محصول صنایع سنگین
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
transport of goods رفت و آمد بار
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
transport of goods حمل و نقل بار
heavy goods ماشین الات سنگین
substandard goods اجناس بنجل
on receipt of the goods برسیدن کالا
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
acceptance of goods قبول کردن کالا
public goods کالاهای عمومی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
nondurable goods کالاهای بی دوام
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
secondhand goods کالاهای دست دوم
luxury goods کالاهای تشریفاتی
luxury goods کالاهای تجملی
consumer goods اشیاء مصرفی
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods کالای مصرفی
acceptance of goods پذیرفتن کالا
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
appropriation of goods ضبط مال التجاره
proprietary goods کالاهای اختصاصی
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer goods کالاهای تولیدی
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
perishable goods perishables
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
mass production of goods تولید توده وار کالا
labor intensive goods کالاهای کاربر
man made goods کالاهای ساخت بشر
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
mass production of goods تولید انبوه کالا
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
goods received note برگه دریافت کالا
receiver of stolen goods مال خر
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
bogie goods truck کامیونحملکالا
bogie goods van واگنحملکالا
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
To collect (pack)the household goods. اسباب خانه را جمع کردن
This shop deals in goods of all sorts . دراین مغازه همه چیز معامله می شود
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Do you need a hand? کمک میخوای؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com