Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English
Persian
damage assessment
تعیین خسارات
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
Search result with all words
bomb damage assessment
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
Other Matches
assessment
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment
وضع مالیات
assessment
تعیین مالیات
assessment
تقویم براورد
assessment
تخمین
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
تعیین نتایج حاصله
assessment
سنجش
assessment
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment
براورد مالیات
assessment
افهارنظر
assessment
تشخیص
assessment
ارزیابی
assessment
ارزشیابی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
personality assessment
ارزیابی شخصیت
loss assessment
ارزیابی میزان خسارت
attack assessment
ارزیابی نتایج تک
attack assessment
ارزیابی تک
control and assessment team
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
What's the damage?
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر زدن خسارت دیدن اسیب
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
do damage
خسارت زدن
damage
اسیب دیدن
damage
ضرر
damage
خسارت غرامت
damage
غرامت ضرر
damage
تاوان
damage
ضایعات رزمی
damage
اسیب
damage
صدمه دیدن ازون
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
damage
زیان
damage
آسیب رساندن به چیزی
damage
خسارت
damage
گزند
damage
صدمه دیدن
damage
غرامت معیوب کردن
damage
خسارت زدن زیان زدن
damage density
چگالی اسیب رسانی
irreversible damage
اسیب جبران ناپذیر
indirect damage
ضرر غیر مستقیم
general damage
خسارت کلی
general damage
خسارت عمومی
material damage
خسارت مادی
moral damage
خسارت معنوی
moral damage
ضرر معنوی
proceeding for damage
دعوی خسارت
special damage
خسارت مخصوص
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
water damage
خسارت اب دیدگی
light damage
خسارت جزئی یا سبک
collateral damage
خساراتمادیجنگ
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
fractional damage
خسارت جزئی
actual damage
خسارت واقعی
damage criteria
میزان خسارات
brain damage
اسیب مغزی
certificate of damage
گواهی خسارت
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
consequential damage
خسارت غیر مستقیم
criminal damage
تخریب جزائی
damage control
اسیب گیری
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
damage control
کنترل کردن خسارات
damage criteria
میزان ضایعات
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
effective damage
ضایعات موثر
effective damage
خسارت موثر
direct damage
ضرر مستقیم
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
damage threat
احتمال تولید خسارت
damage radius
شعاع منطقه خسارت
damage radius
شعاع خطر مین
damage in transit
خسارت در هنگام ترانزیت
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
damage control
کنترل خسارات
accident damage to property
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
minimal brain damage
کمترین اسیب مغزی موثر
sea water damage
خسارت اب دریا
damage control party
گروه اسیب گیر
damage control book
راهنمای کنترل خسارات
damage control bills
دستورالعمل کنترل خسارات
to damage somebody's good reputation
به شهرت کسی خسارت زدن
area damage control party
گروه کنترل خسارات منطقه
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com