English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
data compression متراکم سازی داده ها
data compression متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
Other Matches
compression بهم فشردگی متراکم سازی
compression تراکم
compression فشار
compression درهم فشردگی
compression فشردگی
compression نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
compression هم فشارش
zero compression روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
compression اختصار
compression spring فنر فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
compression ring رینگ
compression rib ریب کمپرسی
compression molding ریخته گری فشاری
compression ratio نسبت تراکم
simple compression فشار ساده
compression ratio ضریب ترکم
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compression ratio ضریب تراکم
compression pressure فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
compression mold قالب ریختن تراکمی
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
compression flange سپر فشاری
axial compression فشار محوری
compression guage فشارسنج
compression guage مانومتر
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
compression ring کمپرسی
compression ignition تراکم احتراقی
compression index شاخص فشارپذیری
compression ingition احتراق توسط فشار
compression flange عضو فشاری
cerebral compression فشردگی مغزی
compression strength مقاومت فشاری
compression strength توان فشاری
compression wave موج فشاری
lossy compression مشابه 6-23
compression stress تنش فشاری
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
compression strength استحکام فشاری
compression/induction القایمکش
compression link حلقهاتصال
compression fitting اتصالاتفشرده
compression coupling فشردگیرابط
longitudinal compression فشار طولی
compression stroke ضربه تراکم
inclined compression فشار مایل
compression strength تاب فشاری
frequency band compression تراکم باند فرکانس
compression ignition engine موتور تراکم احتراقی
asymmetric video compression تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
asymmetric video compression استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
triaxial compression test ازمایش فشار سه محوری
unconfined compression test ازمایش فشار ساده
air compression unit محلتراکمهوا
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
compression molded article بخش پرسی
compression molding compound قالب گیری تراکمی
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
file compression utility برنامه کمکی فشرده کردن فایل
data مفروضات
known data عناصر معلوم
known data عناصر تیرمعلوم
data value مقدار داده
data name نام داده
data سوابق عناصر داده ها
data ارقام
data اطلاعات
data سوابق دانسته ها
data داده
data داده ها
t data دادههای ازمون
data مختصات
data دادههای اماری
data pulse ضربان داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data recorder داده نگار
data redundancy زائد بودن داده ها
data record رکورد داده ها
data rate میزان داده
data protection حفافت داده ها
data item موارد ذکرشده در اطلاعات
data processor پردازنده داده ها
data privacy محرمانه بودن داده ها
data rate نرخ
data processor داده پرداز
data recorder ضباط داده ها
data recording داده نگاری
data recording ضبط داده ها
data set دادگان
data set مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data set name نام مجموعه داده ها
data sharing اشتراک داده
data sheet برگ داده ها
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data source منبع داده
data security امنیت داده ها
data stream سیر داده
data reduction تقلیل داده ها
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data redundancy حشو داده ها
data register ثبات داده ها
data retrieval بازیابی داده ها
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data section بخش داده ها
data statement حکم دادهای
data organization سازمان داده ها
data medium رسانه داده ها
data mask نقاب داده ها
data manipulation دستکاری داده ها
data management مدیریت داده ها
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data link اتصال داده
data mile میل
data model مدل داده
data origination اساس داده
data origination سرچشمه داده ها
data origination سر منشاء داده ها
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data modification اصلاح داده ها
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter رسام داده ها
data modem modem
data link پیوند داده
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data item قلم داده
data integrety جامعیت داده
data integrety ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
data integrety صحت
data plotter رسم کننده داده ها
data point نقطه داده
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها
data mile میل دریایی
data item جزئیات اطلاعات
data item واحد داده
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link محور مخابرات
data link پیوند دادهای
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
data librarian بایگان داده
data medium داده رسان
data level سطح داده
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
data item قلم داده ها
master data دادههای اصلی
output data داده خروجی
qualitative data دادههای کیفی
quantitative data دادههای کمی
raw data دادههای خام
raw data دادههای اولیه
original data داده اصلی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
mechanized data دادههای ماشینی
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
nominal data داده اسمی
numeric data داده عددی
numeric data دادههای عددی
objective data دادههای عینی
objective data دادههای واقعی
raw data ارقام خام
raw data داده خام
test data دادههای ازمایشی
tidal data دادههای کشندی
transaction data دادههای تراکنشی
transmitted data دادههای مخابره شده
transmitted data دادههای ارسال شده
data hold ذخیرهاطلاعات
data panel دکمهاطلاعات
hunger for data میل شدید به داده ها
test data دادههای ازماینده
technical data عوامل فنی
received data داده دریافت شده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
sample data داده نمونه
serial data داده سری
source data دادههای منبع
symbolic data داده سمبلیک
technical data اطلاعات فنی
master data شاه دادهها
data stream مسیل یا نهر داده
data transfer انتقال داده ها
data transmission مخابره داده ها
data transmission ارسال داده
data transmission مخابره داده
data type نوع داده ها
data unit واحد داده
data unit واحدداده ها
data validation معتبرسازی داده
data transducer مبدل داده ها
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com