English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
data concentration تمرکز داده
Other Matches
concentration غلظت
concentration غلیظ سازی
concentration تراکم
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration تمرکز
concentration شدت
concentration غلظت [شیمی]
concentration تمرکز عده ها
concentration اشباع
concentration of fire تمرکز اتش
concentration gradient شیب غلظت
concentration ratio نرخ تمرکز
concentration ratio نسبت تمرکز
concentration polarization قطبش غلظتی
concentration of fire توده کردن اتش
concentration of electron چگالی الکترون
concentration gradient گرادیان غلظت
concentration cell پیل غلظتی
concentration camps اردوگاه کار اجباری
concentration camps بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp منطقه تجمع اسرا
concentration camp بازداشتگاه اسرا
concentration camp اردوگاه کار اجباری
concentration camp بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps منطقه تجمع اسرا
concentration camps بازداشتگاه
concentration area منطقه تمرکز اتش
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
concentration camp بازداشتگاه
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
ion concentration غلظت یون
molecular concentration غلظت مولکولی
period of concentration زمان تمرکز
period of concentration می پیماید
stress concentration تمرکز تنش
concentration camps بازداشتگاه اسرا
formal concentration غلظت فرمال
electronic concentration غلظت الکترون
electron concentration غلظت الکترون
molar concentration غلطت مولی
strategic concentration by rail سیستم پولی فلزی
maximum allowable concentration حداکثر غلظت مجاز
The convicts are being sent to concentration camps . محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
known data عناصر تیرمعلوم
known data عناصر معلوم
data name نام داده
data مفروضات
t data دادههای ازمون
data value مقدار داده
data اطلاعات
data ارقام
data داده ها
data داده
data دادههای اماری
data سوابق عناصر داده ها
data مختصات
data سوابق دانسته ها
data reduction تقلیل داده ها
data redundancy حشو داده ها
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data recording داده نگاری
data recording ضبط داده ها
data reduction داده کاهی
data recorder ضباط داده ها
data privacy محرمانه بودن داده ها
data processor داده پرداز
data processor پردازنده داده ها
data protection حفافت داده ها
data pulse ضربان داده
data rate نرخ
data rate میزان داده
data record رکورد داده ها
data recorder داده نگار
data redundancy زائد بودن داده ها
data register ثبات داده ها
data retrieval بازیابی داده ها
data source منبع داده
data statement حکم دادهای
data stream سیر داده
data stream مسیل یا نهر داده
data strike چاهک داده ها
data structure ساخت داده ها
data structure ساختار داده ها
data structure ساختمان داده ها
data structures ساختارهای داده
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data sheet برگ داده ها
data sharing اشتراک داده
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data section بخش داده ها
data security امنیت داده ها
data set دادگان
data set مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data set name نام مجموعه داده ها
data table جدول داده ها
data item موارد ذکرشده در اطلاعات
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data management مدیریت داده ها
data manipulation دستکاری داده ها
data mask نقاب داده ها
data medium داده رسان
data medium رسانه داده ها
data link پیوند داده
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data item واحد داده
data item قلم داده ها
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
data level سطح داده
data librarian بایگان داده
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
data link پیوند دادهای
data link محور مخابرات
data mile میل دریایی
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter رسام داده ها
data plotter رسم کننده داده ها
data point نقطه داده
data link راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data origination سر منشاء داده ها
data origination سرچشمه داده ها
data mile میل
data model مدل داده
data modem modem
data modification اصلاح داده ها
data organization سازمان داده ها
data origination اساس داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
master data دادههای اصلی
output data داده خروجی
data link اتصال داده
qualitative data دادههای کیفی
quantitative data دادههای کمی
raw data دادههای خام
raw data دادههای اولیه
original data داده اصلی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
mechanized data دادههای ماشینی
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
nominal data داده اسمی
numeric data داده عددی
numeric data دادههای عددی
objective data دادههای عینی
objective data دادههای واقعی
raw data ارقام خام
raw data داده خام
test data دادههای ازمایشی
tidal data دادههای کشندی
transaction data دادههای تراکنشی
transmitted data دادههای مخابره شده
transmitted data دادههای ارسال شده
data hold ذخیرهاطلاعات
data panel دکمهاطلاعات
hunger for data میل شدید به داده ها
test data دادههای ازماینده
technical data عوامل فنی
received data داده دریافت شده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
sample data داده نمونه
serial data داده سری
source data دادههای منبع
symbolic data داده سمبلیک
technical data اطلاعات فنی
data termianl پایانه دادهای
data processing تهیه و تولیداطلاعات
data verification بازبینی داده
data word کلمه داده
digital data داده رقمی
digital data داده دیجیتالی
digutal data داده رقمی
discrete data داده گسسته
data processing پرورش اطلاعات
data validation معتبرسازی داده
data unit واحدداده ها
data unit واحد داده
data terminal ترمینال داده
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
data transducer مبدل داده ها
data transfer انتقال داده ها
data transmission مخابره داده ها
data transmission ارسال داده
data transmission مخابره داده
data type نوع داده ها
data processing تهیه اطلاعات
experimental data دادههای تجربی
data processing پردازش داده ها
data processing داده پردازی
live data داده موثر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com