Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
English
Persian
data entry
ثبت داده ها
data entry
داده دهی
data entry
ثبات داده ها ورود داده ها
Search result with all words
data entry device
دستگاه داده دهی
data entry form
فرم ورودی داده ها
data entry mode
حالت ثبت داده ها
data entry operator
متصدی داده دهی
data entry specialist
متخصص داده دهی
direct data entry
داده دهی مستقیم
fast data entry control
کنترلدخولاطاعاتسریع
fine data entry control
کنترلدخولاطلاعاتعالی
Other Matches
entry
عمل ورودی
entry
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry
آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
re entry
اعاده تصرف
re entry
ورود
re entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
right of entry
حق ورود
no entry
ورودممنوع
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry
اعاده تصرف
re-entry
ورود
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
entry
ورود راهرو
entry
ثبت دردفتر ثبت
entry
مدخل
entry
راه راهرودر
entry
ورود
entry
ادخال
entry
چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry
دخول
entry
فقره
entry
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry
قلم
entry
شرکت کننده
entry
نقطه شروع پرش یا چرخش
entry
ثبت
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
key entry
دخول کلیدی
port of entry
بندرمحل ورود
port of entry
بندر مقصد
make an entry
وارد کردن
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
make an entry
ثبت کردن
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
bill of entry
افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of entry
افهارنامه ورودی
single entry
حسابداری ساده
single entry
حسابداری فردی
deffered entry
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
double entry
دفتر داری مضاعف
entry point
نقطه ورود
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
cost to entry
هزینه ورود
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
post entry
ثبت پس از موقع
home use entry
اعلامیه مصرف
ease of entry
سهولت ورود
entry plan
طرح دخول به سر پل
entry plan
طرح ورود به بندر
entry line
سطر ورودی
entry keydoard
صفحه کلیدورودی
entry keydoard
صفحه کلید ادخال
entry group
گروه واجد شرایط
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry fee
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry condtion
شرط دخول
entry point
نقطه دخول
ease of entry
سهولت ورودبه یک صنعت
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
forcible entry
هتک حرمت منازل
forcible entry
ورود عدوانی
entry block
کنده مدخل
entry side
جهت ورود
entry instruction
دستورالعمل دخول
entry side
جهت دخول
double entry
سیستم دفترداری دوبل
undefined entry
فقره تعریف نشده
to make an entry of
وارد
to make an entry of
کردن
to make an entry of
ثبت
head-first entry
پرشباسر
gable-entry
راهروی ورودی
feet-first entry
پرشسیخی
lobby-entry
راهرو
lobby-entry
مدخل
entry door
ورودی
barrier to entry
منع ورود به صنعت
entry doors
در های ورودی
entry door
در جلویی
[ساختمان]
entry door
در ورودی
clear-entry key
کلیدصفحههوشیار
forceble entry and detainer
هتک حرمت منازل
law of prior entry
قانون تقدم ورود
forcible entry and detainer
ید عدوانی
forcible entry and detainer
تصرف عدوانی
double entry table
جدول دو سویی
entry level jobs
شغلهای غیر تخصصی
end lobby-entry
مدخل
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
forceble entry and detainer
تصرف عدوانی
to refuse somebody entry
[admission]
کسی را در مرز برگرداندن
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
remote job entry
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
remote job entry
ادخال کار از دور
customs entry form
افهارنامه گمرکی
To make a forcible entry into a building.
بزور وارد ساختمانی شدن
facilitator
[of illegal migration/immigration / entry]
[British E]
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
t data
دادههای ازمون
data name
نام داده
data
مفروضات
known data
عناصر معلوم
data
دادههای اماری
data
اطلاعات
data
سوابق دانسته ها
data
داده
data
داده ها
data
ارقام
data value
مقدار داده
data
مختصات
data
سوابق عناصر داده ها
known data
عناصر تیرمعلوم
data recording
داده نگاری
data reduction
تقلیل داده ها کاهش داده ها
data redundancy
زائد بودن داده ها
data point
نقطه داده
data register
ثبات داده ها
data retrieval
بازیابی داده ها
data plotter
رسم کننده داده ها
data section
بخش داده ها
data preparation
امایش داده ها
data plotter
رسام داده ها
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data privacy
محرمانه بودن داده ها
data termianl
پایانه دادهای
data preparation
داده امایی
data recording
ضبط داده ها
data origination
سرچشمه داده ها
data origination
اساس داده
data recorder
ضباط داده ها
data recorder
داده نگار
data reduction
داده کاهی
data reduction
تقلیل داده ها
data transmission
ارسال داده
data transmission
مخابره داده ها
data redundancy
حشو داده ها
data transfer
انتقال داده ها
data transducer
مبدل داده ها
data terminal
ترمینال داده
data packet
نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data packet
منبع ارسال سری داده در یک بسته
data processor
داده پرداز
data pulse
ضربان داده
data modification
اصلاح داده ها
data rate
نرخ
data set
ترتیب داده
data set name
نام مجموعه داده ها
data rate
میزان داده
data organization
سازمان داده ها
data sharing
اشتراک داده
data stream
سیر داده
data statement
حکم دادهای
data source
منبع داده
data sheet
ورق داده ها صفحه داده ها
data record
رکورد داده ها
data sheet
برگ داده ها
data protection
حفافت داده ها
data security
امنیت داده ها
data stream
مسیل یا نهر داده
data set
دادگان
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data processor
پردازنده داده ها
data set
مجموعه داده ها
data table
جدول داده ها
data structures
ساختارهای داده
data structure
ساختمان داده ها
data structure
ساختار داده ها
data structure
ساخت داده ها
data strike
چاهک داده ها
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data origination
سر منشاء داده ها
data banks
پایگاه داده
raw data
داده خام
raw data
ارقام خام
raw data
دادههای اولیه
raw data
دادههای خام
quantitative data
دادههای کمی
qualitative data
دادههای کیفی
output data
داده خروجی
original data
داده اصلی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data
داده ترتیبی یا وصفی
objective data
دادههای واقعی
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
sample data
داده نمونه
hunger for data
میل شدید به داده ها
data panel
دکمهاطلاعات
data hold
ذخیرهاطلاعات
transmitted data
دادههای ارسال شده
transmitted data
دادههای مخابره شده
transaction data
دادههای تراکنشی
tidal data
دادههای کشندی
test data
دادههای ازمایشی
test data
دادههای ازماینده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com