Total search result: 207 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
data transfer |
انتقال داده ها |
|
|
Search result with all words |
|
data transfer operations |
عملیات انتقال داده |
data transfer rate |
سرعت انتقال داده ها |
data transfer rate |
نرخ ارسال داده |
data transfer rate |
میزان ارسال داده |
data transfer rate |
میزان انتقال داده |
electronic transfer of data |
انتقال الکترونیکی اطلاعات |
Other Matches |
|
transfer |
پهلو- رفت |
transfer |
انتقال دادن نقل کردن انتقال |
transfer |
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله |
transfer |
واگذار کردن نقل کردن انتقال |
transfer of cause |
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی |
transfer |
واگذاری نقل |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfer |
ورابری |
transfer |
تغییر سمت دادن لوله |
transfer |
سند انتقال انتقالی |
transfer |
نقل |
transfer |
واگذاری تحویل |
transfer |
انتقال |
transfer |
منتقل کردن |
transfer |
واگذار کردن |
transfer |
انتقال دادن |
transfer |
ورابردن |
transfer |
سند انتقال یا واگذاری |
k , transfer |
ضریب تصحیح برد توپ |
k , transfer |
ضریب کای برد |
transfer |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
transfer |
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر |
transfer |
واگذاری |
transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
transfer |
تغییر دستورات یا کنترل |
transfer |
تغییر دستور یا کنترل |
transfer |
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین |
transfer |
حواله |
transfer |
احاله |
transfer |
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری |
transfer |
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند |
transfer |
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها |
transfer |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transfer instruction |
دستور العمل انتقال |
transfer functions |
توابع انتقالی |
energy transfer |
انتقال انرژی |
transfer income |
درامد انتقالی |
transfer function |
تابع انتقال |
transfer address |
ادرس انتقال |
collect transfer |
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف |
negative transfer |
انتقال منفی |
transfer characteristic |
مشخصه متقابل |
conditional transfer |
انتقال شرطی |
heat transfer |
انتقال گرما |
heat transfer |
انتقال حرارت |
file transfer |
انتقال فایل |
power transfer |
انتقال انرژی |
deed of transfer |
سند انتقال |
positive transfer |
انتقال مثبت |
radial transfer |
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند. |
technology transfer |
انتقال تکنولوژی |
transfer equipment |
تجهیزات |
transfer earnings |
درامدهای انتقالی |
transfer check |
انتقال |
transfer check |
مقابله |
transfer case |
دیفرانسیل |
transfer case |
جعبه انتقال نیرو |
transfer berth |
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی |
transfer area |
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل |
block transfer |
انتقال کندهای |
block transfer |
انتقال بلوک |
third person of a transfer |
محال علیه |
thermal transfer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
telegraphic transfer |
انتقال تلگرافی |
deed of transfer |
انتقال نامه |
transfer interpreter |
مفسر انتقال |
transfer scale |
پایهانتقال |
transfer station |
محل انتقال افراد |
transfer reaction |
واکنش انتقالی |
transfer rate |
نسبت انتقال سرعت انتقال |
transfer rate |
نرخ انتقال |
transfer processing |
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر |
transfer payments |
پرداختهای انتقالی |
transfer payment |
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود |
transfer order |
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح |
transfer station |
محل اعزام افراد |
transfer switch |
کلید انتقال |
transfer port |
دریچهانتقال |
transfer canal |
کانالانتقال |
unconditional transfer |
انتقال غیر شرطی |
transfer time |
مدت انتقال |
transfer time |
زمان انتقال |
transfer table |
میز انتقال |
credit transfer |
انتقال اعتبار |
credit transfer |
پرداخت ازطریق انتقال |
transfer orbit |
مدار انتقال |
transfer operation |
عمل انتقال |
transfer of portfolio |
انتقال موجودی اوراق بهادار |
transfer resistor |
ترانزیستور |
transfer molding |
ریخته گری انتقالی |
transfer molding |
قالب ریزی انتقالی |
transfer machine |
دستگاه انتقال |
transfer line |
خط انتقال |
transfer limit |
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ |
transfer limit |
حدود تصحیحات انتقال تیر |
transfer mold |
قالب گیری انتقالی |
transfer ladle |
کفچه انتقال چمچمه انتقال |
transfer of capital |
انتقال سرمایه |
transfer of training |
انتقال اموزش |
transfer of technology |
انتقال تکنولوژی |
transfer ladle |
پاتیل انتقال |
transfer medium |
رسانه انتقال |
transfer of obligation |
حواله مدنی |
transfer of learning |
انتقال یادگیری |
transfer loader |
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما |
file transfer utility |
برنامه کمکی انتقال فایل |
file transfer protocol |
پروتکل انتقال فایل |
electron transfer mechanism |
مکانیسم انتقال الکترون |
courier transfer station |
مرکزارسال پیک ارتشی |
materials transfer notes |
دستورانتقال مواد |
bit transfer rate |
نرخ ارسال بیت |
fuel transfer pipe |
لولهانتقالسوخت |
passenger transfer vehicle |
وسلهجابجاییمسافرین |
electronic funds transfer |
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها |
electronic fund transfer |
ارسال الکترونیکی دارائی |
government transfer payments |
پرداختهای انتقالی دولت |
courier transfer officer |
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی |
charge transfer compounds |
ترکیبات انتقال بار |
materials transfer notes |
برگه انتقال مواد |
courier transfer officer |
افسر مسئول پیک |
courier transfer station |
ایستگاه تعویض پیک |
image transfer constant |
ثابت انتقال تصویر |
current transfer ratio |
نسبت انتقال جریان |
heat transfer coefficient |
ضریب انتقال گرما |
transfer license plate [American E] |
پلاک انتقال |
transfer number plate [British E] |
پلاک انتقال |
thermal wax transfer printer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
secure hypertext transfer protocol |
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند |
known data |
عناصر معلوم |
t data |
دادههای ازمون |
known data |
عناصر تیرمعلوم |
data name |
نام داده |
data value |
مقدار داده |
data |
اطلاعات |
data |
مفروضات |
data |
سوابق عناصر داده ها |
data |
مختصات |
data |
دادههای اماری |
data |
داده |
data |
داده ها |
data |
سوابق دانسته ها |
data |
ارقام |
data analysis |
تحلیل داده ها |
data analysis |
داده کاوی |
experimental data |
دادههای تجربی |
data aggregate |
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد |
financial data |
اطلاعات مالی |
financial data |
اطلاعات مربوط به امور مالی |
data aggregate |
دادههای متراکم |
data aggregate |
تراکم داده ها |
data arttibute |
صفت داده |
data attribute |
صفت داده ها |
data word |
کلمه داده |
digital data |
داده رقمی |
digital data |
داده دیجیتالی |
data verification |
بازبینی داده |
digutal data |
داده رقمی |
discrete data |
داده گسسته |
data base |
مبنای اطلاعات |
experimental data |
دادههای ازمایشی |
data base |
پایگاه داده ها |
firing data |
عناصر تیر |
firing data |
عناصر مربوط به تیراندازی |
control data |
داده کنترلی |
continuous data |
دادههای متوالی |
live data |
داده موثر |
logistical data |
اطلاعات لجستیکی |
marginal data |
اطلاعات حاشیهای نقشه |
mass data |
دادههای انبوه |
master data |
شاه داده |
master data |
شاه دادهها |
conversion of data |
تبدیل عناصر |
intelligence data |
عناصر اطلاعات |
input data |
داده ورودی |
data aggregate |
متراکم سازی داده ها |
data administrator |
مسئول داده ها |
data adapter |
وفق دهنده داده |
data acquisition |
اکتساب داده |
data acquisition |
اکتساب داده ها |
input data |
معلومات یا دادههای ورودی |
input data |
معطیات ورودی |
input data |
دادههای اولیه |
master data |
دادههای اصلی |
data validation |
معتبرسازی داده |
data reduction |
تقلیل داده ها |
data set |
دادگان |
data set |
مجموعه داده ها |
data set |
ترتیب داده |
data set name |
نام مجموعه داده ها |
data sharing |
اشتراک داده |
data sheet |
برگ داده ها |
data sheet |
ورق داده ها صفحه داده ها |
data security |
امنیت داده ها |
data section |
بخش داده ها |
data reduction |
تقلیل داده ها کاهش داده ها |
data redundancy |
حشو داده ها |
data redundancy |
زائد بودن داده ها |
data register |
ثبات داده ها |
data retrieval |
بازیابی داده ها |
data scope |
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد |