English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
data transfer rate نرخ ارسال داده
data transfer rate میزان ارسال داده
data transfer rate میزان انتقال داده
Other Matches
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate نرخ انتقال
data transfer انتقال داده ها
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
data transfer operations عملیات انتقال داده
data rate نرخ
data rate میزان داده
data signal rate selector گزیننده سرعت سیگنال داده ها
transfer واگذاری
transfer انتقال
transfer واگذاری تحویل
transfer نقل
transfer سند انتقال انتقالی
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer منتقل کردن
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer انتقال دادن
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer ورابری
transfer ورابردن
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer حواله
transfer احاله
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer واگذار کردن
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer واگذاری نقل
k , transfer ضریب کای برد
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer پهلو- رفت
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of training انتقال اموزش
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer operation عمل انتقال
transfer orbit مدار انتقال
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of learning انتقال یادگیری
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
credit transfer انتقال اعتبار
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer time مدت انتقال
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer time زمان انتقال
transfer table میز انتقال
transfer switch کلید انتقال
transfer station محل اعزام افراد
transfer canal کانالانتقال
transfer port دریچهانتقال
transfer scale پایهانتقال
transfer resistor ترانزیستور
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer station محل انتقال افراد
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer mold قالب گیری انتقالی
deed of transfer سند انتقال
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
third person of a transfer محال علیه
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
transfer address ادرس انتقال
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
conditional transfer انتقال شرطی
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer case دیفرانسیل
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
technology transfer انتقال تکنولوژی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer انتقال مثبت
energy transfer انتقال انرژی
power transfer انتقال انرژی
file transfer انتقال فایل
heat transfer انتقال حرارت
heat transfer انتقال گرما
deed of transfer انتقال نامه
transfer characteristic مشخصه متقابل
negative transfer انتقال منفی
transfer check مقابله
transfer medium رسانه انتقال
transfer income درامد انتقالی
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer line خط انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer function تابع انتقال
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer functions توابع انتقالی
transfer machine دستگاه انتقال
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer equipment تجهیزات
block transfer انتقال کندهای
block transfer انتقال بلوک
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer check انتقال
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
materials transfer notes دستورانتقال مواد
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
materials transfer notes برگه انتقال مواد
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer officer افسر مسئول پیک
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
through rate نرخ کامل
at any rate درهر صورت
at any rate در هر حال
at the rate of از قرار
at that rate در این صورت
through rate نرخ حمل سراسری
rate of changes نرخ تغییرات
to rate up بیمه زیاد گرفتن از
first rate درجه اول
first rate نخستین درجه
rate حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
first rate عالی
rate سرعت
rate تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate بر اوردکردن
rate شمردن
rate درصد
rate مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate روش طرز
rate منوال
rate میزان
rate سرعت ارزیابی کردن
rate نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
second-rate جنس پست
second-rate وسط
second-rate درجه دو
second rate جنس پست
second rate وسط
second rate درجه دو
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate سرعت کار
rate میزان مهارت شدت تغییرات
rate نواخت
rate اهنگ حرکت
rate سرعت حرکت
rate درجه
rate درجه بندی کردن
rate تندی سرعت عوارض
rate پایه
rate اندازه نسبت
rate قرار
rate بها
rate سنجیدن
rate ارزیابی کردن
rate مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate نسبت
rate نرخ
third-rate درجه سه
third-rate پست
third-rate درجه سوم
third rate درجه سه
third rate پست
rate نرخ [درصد]
rate اهنگ
third rate درجه سوم
rate درچند
first-rate درجه اول بسیار خوب
first-rate ممتاز
first-rate عالی
data دادههای اماری
data مختصات
data name نام داده
data داده
data مفروضات
data اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com