English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
daughter chain زنجیر فرعی
daughter chain زنجیر نوزاد
Other Matches
daughter دختر
daughter بنت
grand daughter دختر دختر
god daughter دختر تعمیدی
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
daughter in low عروس
daughter board یک برد مدار که روی برداصلی نصب میشود
she was her putative daughter اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
foster daughter دخترخوانده
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
step daughter ربیبه
step daughter نا دختری
daughter-in-law عروس
daughter in law عروس
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
to kiss the gunners daughter تازیانه خوردن
Mother-daughter boteh design طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain مراجعه کنید به CATENA
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain saw اره برقی
chain saw اره زنجیری
chain دارد.
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain زنجیر
chain کند وزنجیز حلقه
chain زنجیر
chain زنجیره
chain شبکه زنجیری
chain رشته
chain : زنجیرکردن
chain سلسله سلسله مراتب
chain سری
chain سلسله کوه
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain از کلمه قبلی
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain زنجیر مساحی
chain سلسله
markov chain زنجیره مارکف
lost chain زنجیره گم شده
measuring chain زنجیر مساحی
parent chain زنجیر مادر
parent chain زنجیر اصلی
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
pointer chain زنجیر اشاره گرها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
print chain زنجیر چاپ
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
lost chain زنجیره از دست رفته
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
drag chain زنجیرکشش
drag chain عایق
elevating chain زنجیر بالابر
hoisting chain زنجیر بالابر
endless chain زنجیر مدور
markov chain زنجیر مارکوف
grab chain زنجیر قلاب دار
gunter's chain متر فلزی نقشه برداری
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
homoatomic chain زنجیر جور اتم
link chain زنجیر رابط
link chain زنجیر اتصال
load chain زنجیر بار
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
side chain زنجیر جانبی
skid chain زنجیر چرخ
chain drive زنجیرهکششی
chain guide محافظزنجیر
chain of dunes زنجیرتلمسه
chain of neurons نرونهایزنجیرهای
chain stay محلقرارگیریزنجیر
chain stitch بافت زنجیری
chain wheel A زنجیریچرخهیA
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chainsaw chain تیغهارهدرختبری
drive chain زنجیرهراندن
lifting chain زنجیربالابر
mooring chain زنجیرمهار
safety chain زنجیرهامنیت
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain brake عایقزنجیر
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
sprocket chain زنجیر دندانه دار
studded chain حلقه زنجیر میان دار
surveyor's chain زنجیر مساحی
surveyor's chain پاپیمایشگری
surveyor's chain زنچیر سنجش
tire chain زنجیر چرخ
tire chain زنجیر یخ شکن
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
chain letter نامهی زنجیری
chain letters نامهی زنجیری
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain clamp گیره زنجیری
chain case جعبه زنجیر
chain case جعبه محافظ زنجیر
chain cable زنجیر لنگر
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
chain block قرقره
chain banking بانکداری زنجیری
chain crew متصدیان اندازه گیری
chain effects اثرات زنجیری
chain hook هوک زنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
chain hob دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage اشل زنجیری
chain grab زنجیر گیر
chain gang هم زنجیر
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain field فیلد اتصال
block chain زنجیردوچرخه
band chain زنجیر مساحی
chain reaction واکنش زنجیرهای
chain reaction واکنش زنجیری
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
chain reactions واکنش زنجیری
chain polymerization بسپارش زنجیری
chain polymerization بسپارش افزایشی
food chain زنجیره غذایی
chain saws اره برقی
chain saws اره زنجیری
chain mail زره زنجیری
chain reactions واکنش زنجیرهای
chain locker انبار زنجیر
chain locker چاله زنجیر
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
chain rule قانون زنجیری
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
chain splice پیوند زنجیری
chain sprocket چرخ زنجیر
chain wheel چرخ زنجیر
chain stopper خفت زنجیری
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain survey نقشه برداری زنجیری
chain sweep مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain track مسیر زنجیر
chain winding سیم پیچ زنجیری
chain work کار زنجیرهای
closed chain زنجیر حلقهای
crane chain زنجیر جرثقیل
curb chain زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
chain reflex بازتاب زنجیرهای
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain pipe لوله زنجیر
chain pipe دهانه چاله زنجیر
chain of evacuation سیستم تخلیه
chain of evacuation سیستم اخراجات
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
chain of command سلسله مراتب
chain printer چاپگر زنجیری
chain printer چاپگرزنجیرهای
chain pulley قرقره زنجیر
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
carbon chain polymer بسپار زنجیر کربنی
open chain compound سیستم باز
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
straight chain structure ساختار راست زنجیر
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
chain of authorities of a tradition اسناد
chain pipe wrench اچارزنجیرهای
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
chain check stopper سیم نگهدار
long chain polymer بسپار بلند زنجیر
free radical chain reaction واکنش زنجیری رادیکالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com