English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
Search result with all words
dead ball line خطاوتتوپ
Other Matches
dead توپ کم جان
dead مهجور
dead بی حس
dead against درست مقابل
dead مرده
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
from the dead ازمیان مردگان
dead and gone <idiom> هفت کفن پوسانده
dead even دقیقا برابر
dead even کاملا مساوی
dead گوی بولینگ ضعیف
dead as a d. بکلی مرده
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
dead کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
dead بی پتانسیل
dead مسکوت
dead مات
dead ساکن
dead منسوخ کهنه
dead متوفی
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling فرز کردن سطری
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault تماس خطوط
line to line spacing فاصله سطور
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
dead center مرکز سکون و بی حرکتی
dead center نقطه مرگ
dead lock اشکال
Be a dead ringer for someone <idiom> شباهت زیاد دو نفر
dead lock کوچه بن بست
dead carriage کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
dead lift کوشش بیهوده
dead alive خسته کننده
dead alive یک نواخت
dead area منطقه بیروح
dead area زاویه بیروح
dead lock گیر کردن گیر
dead astern درست در سمت پاشنه ناو
dead astern درست پاشنه
dead ball توپ مرده
dead ball توپ خارج ازبازی
dead band نوار مرده
dead burned انتهای اشتعال
over one's dead body <idiom> هرگز
dead pull کوشش بیهوده
dead lock وقفه
dead copy اخبارچیده شده
dead copy اخبارکهنه
dead dog چیزبی بها
dead dog ادم بی معنی
dead drunk سست خراب
dead drunk بکلی مست
to be a dead duck امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
to be dead asleep در خواب عمیق بودن
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
dead colour رنگ ضعیف
dead earth اتصال زمین
to be dead keen [on] واقعا مشتاق بودن [به]
to be a dead duck بیهوده بودن [چیزی یا کسی]
Speak well of the dead . <proverb> پشت سر مرده بد نگو.
The battery is dead. باتری تمام شده است.
The battery is dead. باتری خالی شده است.
dead coil پیچک هرز
dead colour رنگ دست اول
dead lock مانع
ye living and the dead زندگان و مردگان
dead halt توقف مطلق
dead hearted سنگدل
dead hearted بی عاطفه
dead hedge پرچین گیاهان خشک
dead hours ساعات خاموشی در شب
dead hours ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
dead house مردهای
dead house جنازهای
dead in the water متوقف در دریا
dead in the water متوقف در اب
dead knot گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
dead group زمین بیروح
dead group زاویه بیروح
to f. a dead horse اب درهاون کوبیدن
to f. a dead horse کوشش بی فایده کردن
dead engine موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
dead eye گره کور
dead fence پرچین
dead file پرونده راکد
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dead bolt زبانهگوی
dead ground اتصال به زمین کشنده
dead ground زمین واقع در زاویه بیروح
dead letter قانون منسوخ
dead letter نامه غیر قابل توزیع
dead ahead <idiom> درست درپشت ،قبل
dead as a doornail <idiom> کاملا مرده
dead center <idiom> کاملا وسط
dead duck <idiom> در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
dead end <idiom> به آخرخط رسیدن
dead set against something <idiom> کاملا مصمم در انجام کاری
dead tired <idiom> خیلی خسته واز پا افتاده
dead to the world <idiom> زود به خواب رفتن
dead ahead درست درسمت سینه ناو
dead ahead درست سینه
dead air هوای راکد
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
dead ahead درست در سینه ناو
dead freight کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead light روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
dead load پایه پل
dead load شاسی اتومبیل
dead load وزن ثابت و متعلقات ان
dead duck آنچهشانسزندگیو موفقیتندارد
dead load بار ازمایشی
dead load بار ساکن
dead load همیشه بار
dead load بارمرده
dead load بار دائم
Never!over my dead body . صد سال سیاه ( هر گه ؟ابدا" )
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
dead alive کسل کننده
dead beat بی نوسان
dead shot تیر اشتباه
dead stock کالای بنجل
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
dead heats مسابقه ای که در ان چند نفربرنده می شوند
dead heat مسابقه ای که در ان چند نفربرنده می شوند
dead wood میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
dead storage انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
dead storage مانداب
dead storage گنجایش مرده
dead storage حجم مرده
dead stock کالای بدون خریدان
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
dead slow خیلی اهسته
dead soils خاکهای مرده
dead space فضای مرده
dead space فضای راکد
dead space ناحیه کور
dead space زاویه بیروح فضای کور
dead spot منطقه ساکت
dead spot نقطه خنثی
dead time زمان مرده
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead volume حجم مرده
dead water مانداب
dead wire سیم بی برق
dead zone زاویه بیروح
playing dead مرده نمایی
the dead of winter چله زمستان
the quick and the dead زندگان ومردگان
dead end سر هرز
half dead نیم جان
dead valley خشکرود
dead type حروف پخشی
dead ends بن بست
dead ends سر هرز
dead ends انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end بن بست
dead end انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead time زمان گمگشته
dead time وقت تلف شده
dead type حروف پخش کردن
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
dead pledge گرو زمین و کالا
dead mark انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
dead-house مرده شوی خانه
dead records بایگانی راکد
dead march اهنگ عزا
dead rent اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
dead rise فاصله مرده
dead rise فاصله بین کیل تاانحنای خن ناو
dead sea بحرمیت
dead march موزیک عزا
dead load بار مرده
dead mines مینهای بی اثر و از کار افتاده
dead reckoning محل فرضی
dead reckoning نقطه فرضی
dead reckonning پرواز کور
dead reckonning ناوبری کور
dead mines مینهای خنثی شده
dead market بازار کم فروش
dead market بازار کساد
dead march مارش عزا
dead-light پنجره ثابت
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weight خودوزن
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight وزن بی اوار
dead weight وزن خشکه
to cut somebody dead <idiom> به کسی عمدا بی محلی کردن [اصطلاح روزمره]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com