English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
decision criteria ضوابط تصمیم گیری
Other Matches
criteria سنجه ها
criteria مطلب
criteria موضوع
criteria محتوی
criteria ملاکها
criteria معیارها
criteria ضوابط
criteria range دامنه ملاک
damage criteria میزان خسارات
damage criteria میزان ضایعات
welfare criteria معیارهای رفاه
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
counter battery criteria خط مشی ضد اتشبار
decision اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision تصمیم گیری برای انجام کاری
take a decision اتخاذ تصمیم کردن
to come to a decision تصمیم گرفتن
to come to a decision رای دادن [قانون]
decision مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision نتیجه
decision رای
decision حکم دادگاه داوری
decision تصمیم
decision عزم
decision برنده با امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
decision دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision قرار
decision tree مسیر تصمیم گیری
decision theory تئوری تصمیم
decision variable متغیر تصمیم گیری
final decision رای قطعی و نهایی
logical decision تصمیم منطقی
decision tree درخت تصمیم
premature decision تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
split decision رای اکثریت داوران
to plead against a decision نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
decision maker تصمیم گیرنده
to make a decision رای دادن [قانون]
to make a decision تصمیم گرفتن
decision theory نظریه تصمیم گیری
decision making تصمیم گیری
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision instruction دستورالعمل تصمیم
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
decision height حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision box جعبه تصمیم
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision model الگوی تصمیم گیری
decision table جدول تصمیم گیری
decision process فرایند تصمیم
decision table جدول تصمیم
decision structure ساختار تصمیم
decision table جدول تصمیمی
decision symbol علامت تصمیم
decision making policy سیاست تصمیم گیری
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
It was a well - timed ( timely ) decision . تصمیم بموقعی بود
A one-sided(unilateral)decision. تصمیم یکجانبه
make or buy decision تصمیم به ساخت یاخرید
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com