Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
Other Matches
decision
برنده کشتی با امتیاز
decision
برنده با امتیاز
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
decision
نتیجه
decision
حکم دادگاه داوری
decision
تصمیم
decision
قرار
decision
تصمیم گیری برای انجام کاری
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
عزم
to come to a decision
رای دادن
[قانون]
decision
رای
to come to a decision
تصمیم گرفتن
decision
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision table
جدول تصمیمی
decision model
الگوی تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision table
جدول تصمیم گیری
decision theory
نظریه تصمیم گیری
decision theory
تئوری تصمیم
decision structure
ساختار تصمیم
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision box
جعبه تصمیم
decision criteria
ضوابط تصمیم گیری
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision process
فرایند تصمیم
decision maker
تصمیم گیرنده
decision making
تصمیم گیری
decision tree
مسیر تصمیم گیری
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree
درخت تصمیم
to make a decision
تصمیم گرفتن
to make a decision
رای دادن
[قانون]
split decision
رای اکثریت داوران
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
to plead against a decision
نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
decision symbol
علامت تصمیم
logical decision
تصمیم منطقی
decision variable
متغیر تصمیم گیری
final decision
رای قطعی و نهایی
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
make or buy decision
تصمیم به ساخت یاخرید
It was a well - timed ( timely ) decision .
تصمیم بموقعی بود
A one-sided(unilateral)decision.
تصمیم یکجانبه
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction
اموزش
no op instruction
دستورالعمل بی اثر
I/O instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
instruction
دستور کار
instruction
مقرر
instruction
دستوره
instruction
درس
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction
دستور
instruction
تعلیم
instruction
دستور عمل
instruction
راهنمایی
instruction
دستورالعمل
instruction
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction
راهنمایی کردن
pop instruction
دستورالعمل بازیابی از پشته
no operation instruction
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
pause instruction
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
non operable instruction
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
null instruction
دستورالعمل پوچ
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
one address instruction
دستورالعمل یک ادرسه
operating instruction
مقررات کار
no operation instruction
OPERATION NO
next instruction register
ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
macro instruction
درشت دستورالعمل
dummy instruction
دستورالعمل ساختگی
macro instruction
درشت دستور
micro instruction
ریز دستورالعمل
mounting instruction
دستور نصب
n address instruction
دستور العمل با N نشانی
n plus one address instruction
دستوری که از
n plus one address instruction
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
mounting instruction
مقررات نصب
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
privileged instruction
دستورالعمل ممتاز
shift instruction
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
three address instruction
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
laying instruction
دستور نصب
transfer instruction
دستور العمل انتقال
two address instruction
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
two address instruction
قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
unmodified instruction
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
waste instruction
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
restart instruction
دستور المل بازاغازی
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
remedial instruction
اموزش ترمیمی
program of instruction
برنامه اموزش
program of instruction
برنامه تدریس
programmed instruction
اموزش برنامهای
programmed instruction
دستورالعمل برنامه ریزی شده
pseudo instruction
شبه دستورالعمل
pull instruction
دستورالعمل بازیابی
push instruction
دستورالعمل نشاندن
quasi instruction
شبه دستورالعمل
religious instruction
اموزش دینی
operating instruction
دستور کار
conditional instruction
دستورالعمل شرطی
halt instruction
دستورالعمل توقف
stop instruction
دستورالعمل توقف
individualized instruction
اموزش انفرادی
instruction code
رمز دستورالعمل
instruction code
کددستورالعمل
arithmetic instruction
دستورالعمل حسابی
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
instruction cycle
چرخه دستورالعمل
instruction cycle
سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction drawings
نقشههای تفضیلی اجرائی
instruction film
فیلم اموزشی
four address instruction
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
four address instruction
معمولا: محل دو عملوند
computerized instruction
اموزش کامپیوتری
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
call instruction
دستورالعمل فراخوانی
branch instruction
دستورالعمل انشعاب
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
entry instruction
دستورالعمل دخول
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
forwarding instruction
دستورات حمل
four address instruction
دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
four address instruction
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
instruction film
فیلم درسی
instruction set
مجموعه دستورالعمل
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
current instruction
دستورالعمل جاری
logic instruction
دستورالعمل منطقی
letter of instruction
دستورالعمل انجام کار
actual instruction
دستور العمل واقعی
logical instruction
دستورالعمل منطقی
looping instruction
دستورالعمل حلقه زنی
machine instruction
دستورالعمل ماشین
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
instruction word
کلمه دستورالعمل
instruction time
زمان دستورالعمل
instruction lookahead
پیش بینی دستورالعمل
instruction mix
اختلاط دستورالعمل
instruction length
طول دستورالعمل
instruction pipeline
کانال اطلاعات
instruction foramt
قالب دستورالعمل
instruction material
مواد درسی
instruction register
ثبات دستورالعمل
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
instruction for assembly
مقررات نصب
computer aided instruction
learning computeraugmented
instruction control unit
واحد کنترل دستورالعمل
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
computer instruction set
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer managed instruction
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
computer assisted instruction
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
signal operation instruction
دستور کار مخابرات
machine instruction set
مجموعه دستورالعمل ماشین
multiple address instruction
دستورالعمل چند ادرسه
variable instruction length
دستورالعمل با طول متغیر
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
input/output instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
writable instruction set computer
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
reduced instruction set computer
طرح CPU که مجموعه دستورات
reduced instruction set computer
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
complex instruction set computer
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com