Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (8 milliseconds)
English
Persian
decision making
تصمیم گیری
Search result with all words
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
Other Matches
Don't let making a living prevent you from making a life.
اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
making
ساخت
making
ساختمان
making
مایه کامیابی
making
ترکیب
making
عایدی
making a will
ایصاء
making a will
وصیت کردن
making up
تاوان
making up
جبران
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
to come to a decision
تصمیم گرفتن
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
to come to a decision
رای دادن
[قانون]
decision
تصمیم گیری برای انجام کاری
decision
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
عزم
decision
تصمیم
decision
حکم دادگاه داوری
decision
نتیجه
decision
رای
decision
برنده با امتیاز
decision
برنده کشتی با امتیاز
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
قرار
dress making
زنانه دوزی
gas making
تولید گاز
gas making
گازسازی
making void
ابطال
money making
پول بهم زدن پول جمع کنی
money making
پول گرد کن
mixture making
ترکیبسازی
mischief making
منافق
mischief making
دوبهم زن
making haste
تبادر
money making
پول بهم زنی
pattern making
نمونه سازی
pattern making
مدل سازی
to be making
[with sb.]
[American E]
بوسیدن و نوازش کردن
[با کسی]
to be making
[with sb.]
[American E]
بوسیدن وعشقبازی کردن
[با کسی]
She is always making excuses.
دائما" عذروبهانه می آورد
He is making a habit of it .
بد عادت شده است
profit-making
درآمدزائیکردن
non-profit-making
غیرانتفاعی
epoch-making
بینهایتمهم
tool making
ابزارسازی
shoe making
کفشدوزی
saltpetre making
شوره پزی
road making
راه سازی
die making
حدیده سازی
book making
شرطبندی
policy-making
سیاست گذاری
merry making
خوشی
policy making
سیاست گذاری
making good
پرداخت
love-making
عشقبازی
love making
عشقبازی
merry-making
شادمانی
merry-making
عیش خوش
merry making
شادمانی
merry making
عیش خوش
merry-making
خوشی
to plead against a decision
نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
to make a decision
تصمیم گرفتن
split decision
رای اکثریت داوران
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision criteria
ضوابط تصمیم گیری
decision box
جعبه تصمیم
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
to make a decision
رای دادن
[قانون]
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision tree
درخت تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم گیری
decision theory
نظریه تصمیم گیری
decision theory
تئوری تصمیم
logical decision
تصمیم منطقی
decision variable
متغیر تصمیم گیری
decision maker
تصمیم گیرنده
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
decision model
الگوی تصمیم گیری
final decision
رای قطعی و نهایی
decision process
فرایند تصمیم
decision structure
ساختار تصمیم
decision symbol
علامت تصمیم
decision tree
مسیر تصمیم گیری
die and mold making
حدیده و قالب سازی
road making material
مصالح راهسازی
road making material
مصالح راه
tile making machine
ماشین خشت زنی
mold making equipment
تجهیزات قالب سازی
Making fast progress.
سریع ترقی کردن
She is always making trouble for her friends.
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
make or buy decision
تصمیم به ساخت یاخرید
A one-sided(unilateral)decision.
تصمیم یکجانبه
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
It was a well - timed ( timely ) decision .
تصمیم بموقعی بود
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com