Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
Other Matches
price support system
نظام قیمتهای حمایت شده
life-support system
وسیلهکمکیزندگی
expert support system
سیستم خبره
life support system
سیستممحافظزندگی
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision
تصمیم گیری برای انجام کاری
to come to a decision
تصمیم گرفتن
to come to a decision
رای دادن
[قانون]
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
قرار
decision
تصمیم
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
decision
حکم دادگاه داوری
decision
برنده با امتیاز
decision
نتیجه
decision
برنده کشتی با امتیاز
decision
رای
decision
عزم
decision variable
متغیر تصمیم گیری
to make a decision
رای دادن
[قانون]
final decision
رای قطعی و نهایی
decision tree
درخت تصمیم
decision theory
تئوری تصمیم
decision tree
مسیر تصمیم گیری
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
to make a decision
تصمیم گرفتن
split decision
رای اکثریت داوران
decision making
تصمیم گیری
decision maker
تصمیم گیرنده
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision criteria
ضوابط تصمیم گیری
decision box
جعبه تصمیم
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
to plead against a decision
نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
logical decision
تصمیم منطقی
decision table
جدول تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decision symbol
علامت تصمیم
decision table
جدول تصمیم گیری
decision process
فرایند تصمیم
decision model
الگوی تصمیم گیری
decision theory
نظریه تصمیم گیری
decision structure
ساختار تصمیم
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
make or buy decision
تصمیم به ساخت یاخرید
It was a well - timed ( timely ) decision .
تصمیم بموقعی بود
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
A one-sided(unilateral)decision.
تصمیم یکجانبه
l support
نگهداشتن بصورت زاویه
Thank you for your support
با تشکر برای پشتیبانی شما.
in support of
در پشتیبانی از
in support of
در پشتیبانی
Thank you for your support
با تشکر برای حمایت شما.
support
پشتگرمی
support
پشتیبان زیر برد زیر بری
support
تقویت
support
تکیه گاه پایه
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
support
کمک کردن یا کمک به اجرا
self support
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
self support
حمایت از خود
support
پشتیبانی کردن
support
کمک
support
پشتیبان
support
تقویت تایید
support
نگاهداری
support
تایید کردن نگهداری
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
support
حمایت
support
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
support
نگهداری کردن
support
نگهدارنده
support
تکیه گاه تصدیق کردن
support
مقر
support
پایه
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
support
تکفل کردن
support
پشتیبانی
support
متکفل بودن
support
تحمل کردن
support r
نگهدار
support r
حامی
right of support
حرمت ملک
support
حق مالکیت
support
تایید کردن
support
حمایت کردن
support
تکیه گاه
self support
استقلال مالی
support r
پشتیبان
lateral support
تکیه گاه جانبی
general support
یکان پشتیبانی عمومی
price support
حمایت قیمت
cable support
بست کابل
service support
پشتیبانی خدمات
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
movable support
تکیه گاه متحرک
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
intraservice support
پشتیبانیهای قسمتها ازهمدیگر
lateral support
تکیه گاه کناری
point of support
تکیه گاه
to give support to
تاب اوردن
to give support to
تحمل کردن
combat support
پشتیبانی رزمی
hinged support
تکیه گاه مفصلی
point of support
نقطه اتکا
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
close support
پشتیبانی نزدیک
price support
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price support
حمایت قیمتی
cross support
نگهداشتن بدن بحالت صلیب
price support
قیمت حمایت شده از طرف دولت
naval support
یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval support
پشتیبانی دریایی
technical support
پشتیبانی فنی
to give support to
نگاه داشتن
to give support to
نگاهداری کردن
price support
تایید قیمت
tactical support
پشتیبانی رزمی
general support
پشتیبانی عمومی
general support
ماموریت عمل کلی
swan support
بالانس قو
support roller
رینگ وطوقه دوار
support roller
بلبرینگ
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
electrode support
پایه الکترد
support programs
برنامههای پشتیبانی
support program
برنامه پشتیبانی
fire support
پشتیبانی اتش
direct support
پشتیبانی مستقیم کردن
direct support
کمک مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم
direct support
تکیه گاه بی واسطه
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
free support
تکیه گاه ازاد
fixed support
تکیه گاه گیردار
restraining support
تکیه گاه گیردار
support price
قیمت حمایتی
support pression
فشار تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
support a family
متکفل مخارج خانوادهای بودن
supply support
پشتیبانی اماد
maintenance support
پشتیبانی تعمیراتی
supply support
پشتیبانی تدارکات
simple support
تکیه گاه ساده
support roller
تکیه گاه
solid support
تکیه گاه جامد
support brigade
تیپ پشتیبانی
support clamp
تیر یک طرف گیردار
emotional support
حمایت عاطفی
support point
نقطه امن
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
support library
کتابخانه پشتیبان
support conditions
شرایط تکیه گاهی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
support command
یکان پشتیبانی
support command
فرماندهی پشتیبانی
fixed support
بردگاه گیردار
paper support
ورقه
flex support
حافظسیمروکشدار
filament support
محافظافروز
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
ankle support
مچ بند
sphere support
حافظگوی
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
arbor support
یاطاقان بیرونی
to demonstrate in support of something
بطرفداری از چیزی تظاهرات کردن
forearm support
شونهگیر
afloat support
پشتیبانی لجستیکی در روی آب
air support
پشتیبانی هوایی
net support
پشتیبانتور
support structure
ساختارپشتیانیکننده
paper support
پشتیبان
income support
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
afloat support
لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
afloat support
پشتیبانی
area support
پشتیبانی منطقه
barrier support
نگهدارندهمانع
support leg
پایهکمکی
adjustable support
پایه متحرک
support bracket
قلابمحافظ
logistic support
پشتیبانی تدارکاتی
basket support
پشتیبانسبد
logistic support
پشتیبانی لجستیکی
card support
حافظورق
rackboard support
پشتیبانمکانبر
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
fire support sector
منطقه پشتیبانی اتش
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com