English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dedicated system سیستم اختصاصی
Other Matches
dedicated کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
dedicated اختصاصی
dedicated کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
dedicated خط ارتباطی برای کار خاص
dedicated تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
dedicated وقف شده
dedicated برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
dedicated device دستگاه اختصاصی
dedicated assets دارایی وقف شده
a dedicated line یک خط [سیم] اختصاصی
dedicated lines خطوط اختصاصی
a dedicated server [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
dedicated file server خدمتگذار فایل اختصاصی
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system سازمان
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
c.g.s. system دستگاه سگث
value system نظام ارزشها
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system سامانه
system نظام سیستم
system ترتیب
system طریقه
system همستاد روش
system همست
system سیستم
system سلسله رشته
system دستگاه
system جهاز
system روش اصول
system تشکیلات
system نظام
system نظم منظومه
system قاعده رویه
system طرز اسلوب
system مجموعه سازمان
system طرز روش
system رشته دستگاه
system اسلوب
system سلسله
system اصول وجود
system منظومه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system نظم ترتیب
system of units دستگاه واحدها
vantilating system سیستم تهویه
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead بالاسری سیتم
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
system of ventilation سیستم تهویه
interactive system سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه یکانها
interphone system سیستم تلفنی
total system سیستم کامل
system overhead مازاد سیستم
integrate system سیستم مجتمع
irrigation system شبکه ابیاری
isolated system سیستم منزوی
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system generation تولید سیستم
system generation ایجاد سیستم
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system floder مخزن سیستم
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system file فایل سیستم
mature system سیستم کامل
system engineering مهندسی سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system of forces دستگاه نیروها
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system log شرح ماوقع سیستم
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system installation نصب سیستم
magnet system سیستم اهنربایی
measuring system سیستم سنجش
information system سیستم اطلاعات
three phase system سیستم سه فاز
tax system نظام مالیاتی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
giorgi system دستگاه جورجی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
fixed system توزیع ثابت اب
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system programming برنامه نویسی سیستم
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
induction system سیستم مکش
system programmer برنامه نویس سیستم
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
system programs برنامههای سیستم
system prompt اعلان سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
telephone system سیستم تلفن
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system reset راه اندازی مجدد سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
information system سیستم اطلاعاتی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
symmetrical system جریان متقارن
polyphase system دستگاه چندفاز
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
supervisory system سیستم نافر
price system نظام قیمت
planetary system سیستم خورشیدی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
phonetic system سیستم صوتی
system analysis انالیز سیستم
operating system/ سیستم عامل دو
system analysis تحلیل سازگان
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis سیستم انالیز
system analysis تحلیل سیستم
parallel system شبکه موازی
synchronous system سیستم همگام
payroll system سیستم پرداخت حقوق
price system نظام قیمتی
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
redox system سیستم اکسایش- کاهش
sewerage system شبکه فاضلاب
sewage system شبکه فاضلاب
serfdom system نظام سرفی
serfdom system نظام رعیتی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com