English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English Persian
deferred addressing آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] چیزی را قسطی خریدن
deferred عقب افتاده
deferred مدت دار
deferred موجل
deferred معوق
to be deferred پس افتادن
to be deferred عقب افتادن
deferred dower مهر موجل
deferred dobit تعویق در پرداخت هزینه
deferred dobit پیش پرداخت هزینه
deferred dividened سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
deferred dividened سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
deferred credits اعتبارات سالهای محاسباتی
deferred credits درامد پس افتاده
deferred charges هزینههای انتقالی
deferred charges پیش پرداخت هزینه
deferred exit انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
deferred share سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
deferred reaction واکنش معوق
deferred printing خیر در چاپ یک متن تا زمان دیگر
deferred payment پرداخت بصورت یوزانس
deferred payment پرداخت اتی
deferred payment پرداخت مدت دار
deferred payment پرداخت معوق
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
deferred liability دیون بلند مدت
deferred liability بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
deferred income پیش دریافت درامد
deferred income درامدهای انتقالی
deferred gratification کامروایی معوق
deferred address یک آدرس غیر مستقیم
deferred liability دیون دراز مدت
deferred share سهام موجل
action deferred تامل در عملیات
action deferred تامل در به کار بردن جنگ افزار
immediate addressing ادرس دهی بلافصل
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
addressing و کلمات افست
addressing حالت آدرس دهی که در آن محل ذخیره سازی از آدرسهای پایه تشکیل شده است
addressing دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
addressing محل دستیابی شده حاوی آدرس عملوندی است که قرار است پردازش شود
addressing روش آدرس دهی که آدرس محل ذخیره سازی در دستورالعمل محلی است که باید استفاده شود
addressing مکان دهی به کلمه داده ذخیره شده در حافظه با استفاده از آدرس مطلق آن
addressing استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود
addressing روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
addressing بدون نیاز به موارد خاص
immediate addressing ادرس دهی فوری
immediate addressing نشان دهی بلافصل
addressing . که بعد به آن اضافه میشود تا آدرس مورد نظر بدست آید
addressing انتخاب یک ثبات و بررسی یک بیت از آن
addressing در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
addressing فرایند دستیابی به یک محل در حافظه
addressing ادرس دهی
addressing نشانی دهی
addressing نشانی یابی
addressing روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
addressing روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
deferred payment credit اعتبار برای پرداختهای معوق
relative addressing ادرس دهی رابطهای
relative addressing نشانی دهی نسبی
relative addressing نشان دهی نسبی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
index addressing نشان دهی شاخص دار
implied addressing دستور اسمبلی که فقط روی یک ثبات کار میکند.
multilevel addressing ادرس دهی چند مرحلهای
inherent addressing دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
indirect addressing نشان دهی غیرمستقیم
extended addressing ادرس دهی گسترده
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه آدرسش
associative addressing پردازندهای که از حافظه انجمنی استفاده میکند
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس
addressing mode باب نشان دهی
addressing mode وضعیت ادرس دهی
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
direct addressing نشان دهی مستقیم
direct addressing ادرس دهی مستقیم
abriviated addressing ادرس مختصر شده
memory addressing mode باب ادرس دهی حافظه
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
content addressable addressing ثباتی که با توجه به محتوای آن ونه یک شماره یا آدرس محل دهی میشود
content addressable addressing محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
content addressable addressing پردازندهای که از فضای ذخیره سازی انجمنی استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com