Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English
Persian
delayed whistle
سوت اعلام افساید
Other Matches
whistle
سوت
delayed a.v.c.
نافم خودکار صدا با تاخیر
delayed
عقب افتاده
delayed
معوق
delayed
درنگیده
delayed
به تاخیر افتاده
whistle
سوت زدن
delayed
موجل
whistle
صفیر
steam whistle
سوت ماشین
steam whistle
سوت بخار
slow whistle
تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
referee's whistle
سوت داور
delayed steal
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
galton whistle
سوت گالتن
to blow a whistle
سوت زدن
wolf-whistle
نوعیسوتکهسببتغییرصدااززنبهمردشود
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
starting whistle
سوت آغاز بازی
[ورزش]
wolf-whistle
<idiom>
سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
whistle in the dark
<idiom>
سعی درفراموش کردن ترس
whistle a different tune
<idiom>
عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
wet one's whistle
<idiom>
نوشیدن الکل
delayed response
پاسخ درنگیده
delayed reinforcement
تقویت درنگیده
delayed reaction
واکنش درنگیده
delayed action
وسیله با عمل تاخیری تاخیری
delayed action
با ماسوره تاخیری
delayed conditioning
شرطی سازی درنگیده
delayed contact
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
penny whistle
نی کودکانه
delayed extinction
خاموشی درنگیده
delayed guarantee
ضمان موجل
delayed neutrons
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
delayed feedback
پسخوراند درنگیده
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
delayed penalty
چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
penny whistle
نی لبک ساده
whistle for the start of the second half
سوت آغاز نیمه دوم بازی
delayed elastic response
واکنش ارتجاعی تاخیری
delayed payment penalty
زیان دیر کرد
delayed payment penalty
خسارت تاخیرتادیه
Whistle past the graveyard
<idiom>
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
option of delayed payment of the price
خیار تاخیر ثمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com