English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
delivery to the home تحویل در خانه
Other Matches
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Home , sweet home . هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
The hotel was home from home . هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
delivery دریافت
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery تحویل کالا دادن
delivery فروریختن گلوله
delivery انتقال دادن
delivery پرتاب گلوله
delivery حمل بار
delivery پرتاب توپ
delivery کالای ارسالی
available for delivery <adj.> قابل ارسال
delivery تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
delivery قبض و اقباض تحویل
delivery تسلیم
delivery فراغت اززایمان
delivery رهایی
take delivery of قبض کردن اقباض
possible of delivery مقدورالتسلیم
delivery کالای ارسال شده
p delivery زاییمان پیش ازموعدطبیعی
take delivery of تحویل گرفتن
To take delivery of something. چیزی را تحویل گرفتن
delivery مرسوله
delivery تحویل
delivery محموله
delivery توپ پرتاب شده
delivery forecast پیش بینی وضع تولید
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
delivery free تحویل رایگان
delivery free حمل مجانی
delivery groups گروه معروف پیام
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
pump delivery خروجی پمپ
prompt delivery تحویل فوری
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
delivery channel نهر فرعی یا نهر ابگیر
delivery error اشتباه در تیراندازی
delivery car واگن تحویل دهنده
taking delivery تسلم
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
general delivery پست رستانت
delivery cannel نهر انحرافی
delivery date تاریخ تحویل
period of delivery دوره تحویل
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery entrance ورودیحامل
delivery ramp شیبرساندنوسائل
pick up and delivery بارگیری و تحویل
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
rug delivery [جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
give delivery اقباض
give delivery به قبض دادن
forward delivery تحویل دراینده
forward delivery تحویل به وعده
delivery terms نحوه تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery table میز تحویل
delivery note حواله تحویل
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery order دستور تحویل کالا
delivery order دستورحمل
delivery order حواله تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery valve سوپاپ تحویل
air delivery نقل وانتقال از راه هوا
aerial delivery پرتاب هوایی
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
recorded delivery ارسال بصورت سفارشی
recorded delivery تحویل سفارشی
special delivery پست سفارشی
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
smooth delivery تحویل بی اشکال
aerial delivery پرتاب از راه هوا
air delivery نقل و انتقال هوایی
cash on delivery فروش نقدی
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
cargo delivery تحویل بار
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
air delivery حمل ونقل از راه هوا
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
landing, storage, delivery تحویل
variable delivery pump پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
to be available for delivery at short notice بلافاصله قابل تحویل بودن
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
theft, pilferage, non delivery سرقت
landing, storage, delivery نگهداری
landing, storage, delivery تخلیه
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air delivery platform پالت مخصوص بارریزی هوایی
theft, pilferage, non delivery دله دزدی
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
home وطن
WI'll you take me home? مرا به منزل می رسانید ؟
On my way home. . . سرراهم بمنزل ...
On my way home. . . اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
home help کمکحالبیمار
Is there anybody at home ? Anybody home ? کسی منزل هست ؟
home ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home بازی
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
at home <idiom> درخانه
home زمین خودی
home منزل
home مرزوبوم
home میهن وطن
home اقامت گاه
home شهر بخانه برگشتن
home خانه دادن
home بطرف خانه
home میهن
home وطن اسایشگاه
may i see you home? برسانم
may i see you home? اجازه دهید شمارابخانه
home جا به داخل لوله راندن
third home بازیگر مهاجم
at home پذیرایی در ساعت معین
home میهن
home وطن
home زادبوم
home نقط ه شروع چاپ روی صفحه
It came home to me. به فکرم رسید.
home که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
home محل زندگی کسی
home منزلگاه
home سرزمین پدر و مادر
home روش بررسی و حمل تراکنشهای باک به خانه کاربر به وسیله ترمینال یا مودم
home like خانگی
home like وطنی
home like راحت
nobody home <idiom> فکرش جای دیگر است
It came home to me. به نظرم رسید.
home خانه
home کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home اولین رکورد داده در فایل
come home کشیده شدن لنگر به طرف ناو
home town خاستگاه
home town زادشهر
Home appliances وسایل خانگی
home truth حقایقیکهدربارهخودتاناز دیگریمیفهمید
to send home به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
home towns شهر موطن
to pine for home دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
home town زادگاه
home town شهر موطن
tumble home خم درونی
to make one's way home راه خانه را پیش گرفتن
at home and abroad در داخل و خارج [از کشور]
home stretch گام های پایانی
we sang them home ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
home-made <adj.> خانگی
home-made <adj.> در خانه ساخته [تهیه] شده
home stretch پایانراه
home stretch مرحله نهایی
to pay home تلافی کامل کردن
to start for home رهسپار به [راه] خانه شدن
home towns زادگاه
Home Secretary مسئولدفتر
home time زمانیکهمدارستعطیلمیشود
Home appliances لوازم خانگی
stately home خانهاشرافی
Try to be home before dark. سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
home address آدرس منزل
He came straight home. صاف آمد خانه
She lost her way home . راه خانه اش را گه کرد
What is your home address? نشانی منزلتان چیست ؟
You have my home address. شما آدرس من را دارید.
Theres no place like home . <proverb> هیچ جا مثل خانه نمى شود .
I'll be at home today . امروز منزل خواهم بود
He went home on leave . مرخصی گرفت رفت منزل
home ground آشنا بهمحیط
home towns خاستگاه
home towns زادشهر
home-grown خانگی
home-grown محصول خانه
take-home pay مزد پس از کسر مالیات و غیره
take-home pay حقوق خالص
take-home pay مزد خالص
take-home pay خالص دریافتی
home plate صفحهبازی
home straight خطمستقیموسطبازی
children's home محلنگهداریبچههاییکهپدرومادر خوبوشایستهایندارند
close to home <idiom> به احساسات شخصی نزدیک شدن
home range قلمرو
home page باز کردن صفحهای از وب سایت
home market بازار داخل کشور
home market بازار داخلی
home made ساخت بومی
mobile home تریلی
home-made ساخت میهن
home-made وطنی
rest home اسایشگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com