Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit
سپرده دیداری
demand deposit
سپرده جاری
Other Matches
deposit
ته نشین
deposit
ذخیره رسوب
deposit
ذخیره معدنی
deposit
رسوب کردن
deposit
ذخیره کانسار
deposit
ترسیب
as a deposit
امانتا"
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
deposit with someone
ایداع کردن
deposit
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposit
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposit
نهشته
deposit
ایداع
deposit
: ته نشین کردن گذاشتن
deposit
ته نشینی
deposit
رسوب
deposit
سپرده
deposit
ته نشست ته نشین
deposit
گرو
deposit
به حساب بانک گذاشتن
deposit
پول بیعانه
deposit
: سپرده
deposit
سپردن ذخیره سپردن
deposit
کنار گذاشتن
deposit
پس مانده
deposit
سرمایه گذاری کردن
deposit
پیش پرداخت
deposit
ودیعه
deposit
ذخیره ودیعه
deposit
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposit
امانت
deposit
نهشت
deposit
پس انداز
deposit
سپردن پس اندازکردن
alluvial deposit
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
alluvial deposit
مواد رسوبی
safe deposit
گاوصندوق
quasi deposit
شبه سپرده
deposit accounts
حساب پس انداز
deposit accounts
حساب سپرده
deposit account
حساب پس انداز
deposit account
حساب سپرده
alluvial deposit
ابرفت
alluvial deposit
ابرفتی
certificate of deposit
گواهی سپرده
certificate of deposit
گواهی پول سپرده
calcareous deposit
ته نشست اهکی
bank of deposit
بانک پس انداز
bank deposit
سپرده بانکی
bank of deposit
صندوق پس انداز
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
deposit collection
جمع اوری سرمایه
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
idle deposit
سپرده راکد
glacial deposit
نهشت یخچالی
deposit collection
جمع اوری کردن زباله ها
deposit multiplier
ضریب بهم فزاینده سپرده
deposit ratio
نسبت سپرده
deposit slip
اعلامیه پرداخت سپرده
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
glacial deposit
رسوب یخچالی
idle deposit
سپرده بلااستفاده
legal deposit
سپرده قانونی
gas deposit
ذخیره گاز
money on deposit
وجه امانی
foreign deposit
سپرده خارجی
money on deposit
پول سپرده
mineral deposit
نهشت کانی
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
fixed term deposit
سپرده ثابت
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
army deposit fund
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
personal deposit fund
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
deposit of instrument of ratification
ایداع اسناد دال بر تصویب
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
deposit fund account
حساب تشکیل سرمایه
deposit fund account
اعتبار تشکیل سرمایه
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
to be in demand
خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand
طالب داشتن
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
on demand
بنا به تقاضا
on demand
عندالمطالبه
demand
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
تقاضا برای انجام چیزی
demand
تقاضا کردن
demand
درخواست کردن
demand
خواست
demand
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand
نیاز احتیاج
demand
تقاضای خرید کالا
demand
مطالبه
demand
مطالبه تقاضا کردن
demand
درخواست
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
تقاضا
demand
طلب
demand
احتیاج
demand
خواستارشدن
demand
تقاضا کردن تقاضا
demand
درخواست مطالبه
demand
نیاز
demand
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
نیاز
demand
مطالبه کردن
inelastic demand
تقاضای بی کشش
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
excess demand
درخواست مازاد
excess demand
فزونی تقاضا
factor demand
تقاضای عوامل
final demand
تقاضای نهائی
financed demand
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
joint demand
تقاضای مشترک
law of demand
قانون تقاضا
replacement demand
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
supply and demand
عرضه و تقاضا
to meet a demand
تقاضایی را براوردن
total demand
تقاضای کل
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
To demand ones right. To get ones due.
حق کسی را خواستن ( گرفتن )
within three days of demand
در طی سه روز پس از تقاضا
to make a demand on somebody
مطالبه کردن از کسی
information on demand
اطلاعات با تقاضا
quantity of demand
مقدار تقاضا
planned demand
تقاضای برنامه ریزی شده
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market demand
تقاضای بازار
maximum demand
تقاضای بیشینه
maximum demand
بار پیک
maximum demand
بار حداکثر
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
measurement of demand
تخمین تقاضا
payable on demand
پرداخت عندالمطالبه
national demand
تقاضای ملی
offer and demand
عرضه و تقاضا
peak demand
حداکثر تقاضا
peak demand
بیشترین تقاضا
maximum demand
پیک بار
excess demand
تقاضای بیش از حد
change in demand
تغییر تقاضا
money demand
تقاضا برای پول
demand for payment
تقاضای پرداخت
demand forecast
پیش بینی تقاضا
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function
تابع تقاضا
demand management
مدیریت تقاضا
demand meter
تقاضاسنج
demand note
مطالبه نامه
demand note
سفته
demand note
چک تمسک
demand paging
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
demand paging
صفحه بندی تقاضا
demand pattern
الگوی تقاضا
demand price
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand factors
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand for money
تقاضا برای پول
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
complementary demand
تقاضای مکمل
complementary demand
تقاضای تکمیلی
composite demand
تقاضای مرکب
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand accommodation
تعدیل درخواستها
aggregate demand
تقاضای کل
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand code
رمز درخواست
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
demand curve
منحنی تقاضا
demand elasticity
کشش تقاضا
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factor
ضریب تقاضا
demand factors
عوامل تقاضا
demand factors
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
demand report
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
energy demand
مطالبه انرژی
demand side
طرف تقاضا
demand surface
سطح تقاضا
elastic demand
تقاضای با کشش
demand surface
میزان تقاضا
demand shift
انتقال تقاضا
derived demand
تقاضای مشتق شده
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
effective demand
تقاضای موثر
effective demand
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
elastic demand
تقاضای کشش دار
elastic demand
حساس
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand
کشش تقاضا
demand side
ستون تقاضا
demand schedule
جدول تقاضا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com