English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
demand shift جابجائی تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
Search result with all words
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
Other Matches
shift حرکت
shift تغییر جهت
shift تغییر مکان انتقال
shift تغییر دادن
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift تعویض
shift نوبتکاری
shift روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
shift جابه جایی
shift نوبت کاری
shift شیفت کار
shift انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift حرکت دادن
shift انتقال تیر دادن
shift گروهکار
shift نوبتکار
shift تغییرمحل شعاعی
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift انتقال
to shift عوض کردن
to shift تعویض کردن
shift out انتقال به بیرون
shift out تغییر مکان به بیرون
right shift تغییر مکان به سمت راست
shift تبدیل
shift تبدیل صورت
shift چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift کلیدمبدل
shift انتقال جابجا کردن
shift دگرگونی
shift جابجائی
shift تعبیه
shift ابتکار
shift نوبتی استعداد
shift نوبت کار
shift نوبت تعویض
shift تناوب
shift بوش
shift تغییرجهت
shift انتقال
shift تغییر مکان
shift نقشه خائنانه
shift حقه
shift توط ئه
shift تغییردادن
shift مبدله
shift تغییرمکان
shift تغییرمسیر دادن
shift انتقال دادن
shift تغییرمکان دادن
shift تعویض کردن
shift پخش کردن
demand تقاضا کردن
demand درخواست کردن
demand خواست
demand نیاز احتیاج
demand احتیاج
demand نیاز
demand تقاضا کردن تقاضا
demand نیاز
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
demand درخواست مطالبه
demand طلب
on demand عندالمطالبه
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
on demand بنا به تقاضا
demand تقاضا
demand مطالبه کردن
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
to be in demand طالب داشتن
demand تقاضای خرید کالا
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand تقاضا برای انجام چیزی
demand خواستارشدن
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand مطالبه
demand درخواست
demand مطالبه تقاضا کردن
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift colors پرچم را تعویض کنید
red shift انتقال سرخ
red shift تغییر مکان سرخ
shift backward حرکت به سمت عقب
red shift جابجایی به سوی قرمز
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
ring shift تغییر مکان حلقهای
rightward shift انتقال به طرف راست
reversal shift تغییر وارون
prime shift نوبت اول
phase shift اختلاف فاز
figures shift مبدله ارقام
frequency shift انحراف یا شیفت فرکانس
hydride shift جابجایی هیدریدی
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
image shift جابجایی تصویر
left shift تغییر مکان به چپ
left shift تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
letter shift مبدله حروف
logic shift تغییر مکان منطقی
logical shift تغییر مکان منطقی
to shift to the new building اسباب کشی کردن
nonreversal shift تغییر ناوارون
shift backward انتقال به عقب
phase shift تغییر زاویه فاز
phase shift تغییر فاز
figure shift کلید یا کد مبدل کاراکتر
shift colors تعویض پرچم ناو
shift downward انتقال به سمت پائین
stick shift دندهی دستی
trajectory shift انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
to shift one's lodging تغییردادن منزل
to shift off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shift a burden کاری رابدوش دیگری گذاشتن
to make a shift تاه کردن
to make a shift گذراندن
to make a shift ساختن
night shift شیفتشب شبکار
graveyard shift شیفت سوم کار [در ۲۴ ساعت]
shift schedule برنامه شیفت کاری
make-shift <adj.> موقتی
gear shift دسته دنده اتومبیل
stick shift دسته دنده
graveyard shift شیفت شب تا صبح
to make a shift موفق شدن
to make a shift با تدبیروکوشش
shift of a curve جابجائی یک منحنی
shift of a curve انتقال یک منحنی
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
shift forward انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift forward انتقال به جلو
shift fire انتقال دادن اتش
shift fire انتقال اتش دادن
shift downward حرکت به سمت پائین
shift of a tax انتقال مالیات
shift reagent واکنشگر جابجایی
stokes shift جابجایی استوک
split shift تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
shift upward حرکت به سمت بالا
shift upward انتقال به طرف بالا
shift the rudder معکوس کردن سکان
shift the rudder تغییر دادن سکان
shift register ثبات تغییر مکان
shift register ثبات تغییرمکان
shift schedule برنامه نوبت کاری
circular shift تغییر مکان حلقوی
deflection shift تغییرات سمت گردش در سمت
alkyl shift جابجایی الکیلی
arithmetic shift تغییر مکان حسابی
doppler shift تغییر مکان دوپلری
doppler shift جابجایی دوپلر
die shift تغییر مکان حدیده
associative shift جابجایی تداعی
blue shift جابجایی به سوی ابی
end around shift shift circular
deflection shift تغییرات انحراف
circular shift شبفت مدور
circular shift تغییر مکان دایرهای
doppler shift اندازه پدیده دوپلر
shift keys کلید shift
doppler shift انتقال دوپلری
chemical shift جابجایی شیمیایی
shift schedule برنامه زمان کاری
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
end around shift تغییر مکان دورگشتی
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key کلید shift
demand processing پردازش بر اساس نیاز
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand pattern الگوی تقاضا
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
demand side طرف تقاضا
quantity of demand مقدار تقاضا
demand satisfaction تحویل درخواستها
demand side ستون تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
total demand تقاضای کل
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand accommodation تعدیل درخواستها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com