English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
English Persian
dense list لیست متراکم
Other Matches
dense انبوه احمق
dense چگال
dense غلیظ
dense متراکم
dense انبوه
dense خنگ
dense تراکم
dense fog مه چگال
dense traffic ترافیک سنگین
dense fog مه بس غلیظ
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
dense ignorance جهل مرکب
dense ignorance نادانی زیاد
dense binary code رمزدودویی متراکم
dense tar surfacing بتن قطرانی
dense graded mix مواد اغشته شده بسته
dense graded mix اغشته تو پر
dense binary code کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
list لیست گرفتن
list سیاهه برداشتن
list سیاهه
list لیست
list چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list فهرست
two way list لیست دو طرفه
list مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list سیاهه جدول
list خوش امدن دوست داشتن
list کج کردن
list صورت
list میل
list شیار کردن اماده کردن
list درلیست ثبت کردن
list فهرست کردن
list در فهرست واردکردن
list تمایل کجی
list میدان نبرد
list شیار نرده
list کنار
list سجاف
list حاشیه
list نوار
list لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list صورت کردن
list در فهرست نوشتن
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list کج شدن قایق به یک سمت
list یک پهلو شدن
list کج شدن
money list لیست حقوق
moderated list لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
polling list سیاهه نمونه برداری
move list فهرست بازیگران غیرفعال
price list لیست قیمت
promotion list لیست ترفیعات
property list سیاهه خواص
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
pushdown list لیست پایین فشردنی
pushup list لیست بالا فشردنی
money list لیست پرداخت حقوق
packing list صورت بسته بندی
polling list سیاهه رای گیری
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
part list فهرست اجزاء
part list فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
packing list فهرست بسته بندی
parts list لیست قطعات
parts list فهرست قطعات
parts list لیست اجزاء
pauper list صورت گدایان یا اعانه بگیران
nominal list صورت اسامی
nominal list فهرست نامها
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
multilinked list لیست چند پیوندی
push down list لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
requirements list فهرست نیازمندیها
reserved list صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
to list one's doors رخنههای درهای اطاق را باکهنه گرفتن
trig list لیست مثلثاتی
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
hit list فهرست ضربه
short-list فهرست کوتاه
telephone list لیستحافظهتلفن
honours list لیستاعضاییکهترفیعدرجهمیگیرند
shopping list لیستخرید
Your name was at the bottom of the list اسمتان ته فهرست بود
sucker list <idiom> لیستی از اشخاص ساده لوح
price list فهرست قیمت
target list لیست اماجها
target list لیست هدفها
sequential list لیست ترتیبی
share list صورت بهای سهام شرکتها
sick list صورت بیماران
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
stop list صورت متخلفین
stop list اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
subscripted list لیست زیرنویس دار
the free list صورت کالای بی گمرک
mailing list فهرست پستی
symmetric list لیست متقارن
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
waiting list فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
circular list لیست دایرهای
circular list لیست مدور لیست حلقوی
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
error list سیاهه خطاها
excused list فهرست معاف ها
free list صورت مجانی ها
free list صورت کالاهای بی گمرک
hatch list لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
indexed list لیست شاخص دار
check list سیاهه مقابله
chained list لیست زنجیری
waiting list لیست انتظار
active list فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
assembly list سیاهه همگذاری
berne list کتاب معرفهای بین المللی مرس
berne list کتاب علایم شناسایی بین المللی
binnacle list فهرست استراحت پزشکی
black list لیست سیاه
black list فهرست سیاه
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
chained list لیست زنجیرهای
key list فهرست کلید رمز
key list لیست کلیدهای رمز
light list چراغ نامه
list slippers کفش کتانی
list slippers کفش پارچهای
list of targets لیست اماجها
list of targets لیست هدفها
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
list price قیمت فاکتور
list price قیمت فهرست شده
list price فهرست قیمتها
list processing لیست پردازی
list of lights کتاب چراغها
list slippers کفش ماهوتی
list structure ساختار لیست
linked list لیست پیوندی
linked list لیست پیوسته
linear list لیست خطی
LIST chunk که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
list lessly بیحالانه
list lessly از روی بی علاقگی
list of promotiona صورت ترفیعات
loading list لیست بارگیری خودرو
list of books فهرست یا صورت کتابها
list processing پردازش لیست
His nave was struck off the list. نامش را از فهرست زده اند
tariff price list نرخ
authorized stockage list صورت شارژ انبار
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized stockage list لیست ذخیره انبار مجاز
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
spare parts list فهرست لوازم یدکی
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
double linked list لیست پیوندی مضاعف
mailing list program برنامه لیست پستی
bulleted list chart لیست جدولی بولت دار
list processing langauge زبان لیست پردازی
list processing langauge زبانهای پردازش لیست
simple list text chart جدول نوشتاری با لیست ساده
To be in someones black list (book). درلیست سیاه کسی بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com