Dictiornary-Farsi | departure hall | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 80 (5 milliseconds)

English	Persian
departure hall	سالن ترک کردن


Other Matches

departure	حرکت
departure	ترک کردن
new departure	اغاز رویه تازه
departure	رفتن
departure	نقطه عزیمت
departure	حرکت کردن
departure	عزیمت
departure	مرگ انحراف
departure	کوچ
hall	تالار
hall	عمارت
hall	اتاق بزرگ دالان
hall	سرسرا
frequency departure	مسیر فرکانس
frequency departure	انحراف فرکانس
line of departure	خط عزیمت
line of departure	خط شروع حمله
departure station	مبداء حرکت
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of departure	سطح قائم تیر
departure lounge	سالنانتظارحرکت
Date of departure . Departure date.	تاریخ عزیمت (روز حرکت )
Is the departure time certain ?	وقت حرکت معلوم است؟
departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
departure line	خط عزیمت
an abrupt departure	حرکت ناگهانی
an abrupt departure	عزیمت بدون تشریفات
angle of departure	زاویه صعود هواپیما از روی باند
angle of departure	زاویه صعود
departure end	نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
departure end	انتهای محوطه دویدن هواپیما
town hall	عمارت شهرداری
town hall	تالار انجمن شهر
The hall has three exits.	سالن دارای سه خروجی است.
music hall	اطاق ساز ورقص
hall of residence	خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
reception hall	قسمتپذیرش
prayer hall	قسمتنمازخواندن
machine hall	راهرویماشین
arrival hall	سالن ورود
town hall	کاخ شهرداری
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
hall-house	تالار باز
hall-church	[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
Egyptian hall	[اتاق عمومی مستطیل شکل]
Egyptian hall	سرسرا
cyzicene hall	[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
cloth-hall	محل داد و ستد
cloth-hall	بازار
arrival hall	سالن ورود
town hall	تالار شهرداری یا فرمانداری
music hall	سالن موسیقی
City Hall	بلدیه
hiring hall	اژانس یا سازمان کاریابی
hall mark	دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hall mark	نشان عیارکه ازطرف
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
mass hall	سالن نهارخوری
mass hall	سالن غذاخوری
hall effect	یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect	اثر هال پدیده هال
mess hall	سالن غذا خوری سرباز خانه
guild hall	عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
freemasons hall	فراموش خانه
to hall over the couls	سرزنش یا توبیخ کردن
white hall	هیئت حاکمه انگلیس
City Hall	ساختمان شهرداری
City Hall	شهرداری
judgement hall	دادگاه
departure air field	فرودگاه پرواز هواپیما
estimated time of departure	زمان تقریبی عزیمت
Date and place of departure.	تاریخ ؟ محل حرکت
named departure point	نقطه مشخص برای حرکت
named airport of departure	فرودگاه معین برای حرکت
His departure has been postponed for two days.	حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
My departure time is not determined yet .	وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
departure air field	فرودگاه عزیمت
mileage on departure [arrival]	اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
the hall seats one thousand	تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد