Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
deposit slip	اعلامیه پرداخت سپرده
Other Matches
deposit with someone	ایداع کردن
deposit	ذخیره رسوب
deposit	ذخیره معدنی
deposit	رسوب کردن
deposit	ایداع
deposit	ته نشین
deposit	ذخیره کانسار
deposit with someone	نزد کسی امانت گذاردن
as a deposit	امانتا"
deposit	لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit	چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposit	پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit	نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposit	نهشته
deposit	ترسیب
deposit	ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposit	ذخیره ودیعه
deposit	رسوب
deposit	سپرده
deposit	ته نشست ته نشین
deposit	گرو
deposit	پول بیعانه
deposit	: سپرده
deposit	: ته نشین کردن گذاشتن
deposit	سپردن ذخیره سپردن
deposit	به حساب بانک گذاشتن
deposit	کنار گذاشتن
deposit	ته نشینی
deposit	پس مانده
deposit	پیش پرداخت
deposit	ودیعه
deposit	امانت
deposit	نهشت
deposit	سرمایه گذاری کردن
deposit	سپردن پس اندازکردن
deposit	پس انداز
deposit accounts	حساب سپرده
deposit accounts	حساب پس انداز
deposit account	حساب سپرده
deposit multiplier	ضریب بهم فزاینده سپرده
deposit account	حساب پس انداز
deposit ratio	نسبت سپرده
deposit with the bank	در بانک ودیعه گذاردن
foreign deposit	سپرده خارجی
gas deposit	ذخیره گاز
glacial deposit	رسوب یخچالی
glacial deposit	نهشت یخچالی
demand deposit	سپرده دیداری
deposit in the bank	در بانک به ودیعه گذاردن
certificate of deposit	گواهی پول سپرده
certificate of deposit	گواهی سپرده
demand deposit	سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
bank of deposit	صندوق پس انداز
bank of deposit	بانک پس انداز
bank deposit	سپرده بانکی
alluvial deposit	ابرفتی
alluvial deposit	موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
alluvial deposit	مواد رسوبی
demand deposit	سپرده جاری
deposit collection	جمع اوری سرمایه
deposit collection	جمع اوری کردن زباله ها
calcareous deposit	ته نشست اهکی
idle deposit	سپرده راکد
alluvial deposit	ابرفت
time deposit	سپردهء بانکی مدت دار
safe deposit	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
safe deposit	گاوصندوق
quasi deposit	شبه سپرده
money on deposit	پول سپرده
money on deposit	وجه امانی
mineral deposit	نهشت کانی
loan on deposit	اعطای وام به وثیقه سپرده
legal deposit	سپرده قانونی
idle deposit	سپرده بلااستفاده
army deposit fund	سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army deposit fund	پس انداز انفرادی افراد
banking deposit account	حساب سپرده بانکی
personal deposit fund	اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
deposit fund account	اعتبار تشکیل سرمایه
deposit fund account	حساب تشکیل سرمایه
fixed term deposit	سپرده ثابت
deposit of instrument of ratification	ایداع اسناد دال بر تصویب
slip	اشتباه در نقشه خوانی
slip	خطا در بافت
to let something slip	چیزی را زیر سبیلی رد کردن
to let something slip	چیزی را نادیده گرفتن
let slip	ازاد کردن
slip-up	سرخوردن
let slip	ول کردن
to let slip	سردادن
to let slip	رهاکردن
to slip off or away	نادیده رفتن
let slip	از دست دادن
to let slip	از دست دادن
to slip off or away	جیم شدن
slip	ازقلم انداختن
slip	شیب
slip	خفت
slip	محل توپگیر پشت محافظ میله
slip	پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip	سریدن
slip	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip	یادداشت
slip	صورت
slip	سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip	اشتباه کردن
slip	گریختن سهو کردن
slip	لیز خودن
slip	نسل لغزیدن
slip	لغزیدن
slip	اولاد
slip	جدا شدن لنگر اززمین
slip	نهال
slip	فهرست
slip	سهو
slip up	سرخوردن
slip up	اشتباه کردن
slip up	شکست خوردن
slip-up	اشتباه کردن
slip-up	شکست خوردن
slip	تکه کاغذ
slip	قلمه سرخوری
slip	گمراهی
slip	اشتباه لیزی
slip	لغزش
slip	خطا
slip	ملافه
slip	روکش متکا
slip on	لباس گشاد
slip	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip	زیرپیراهنی
slip stitch	بخیه نامریی
slip proof	مقام در برابر لغزش
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
slip ring	حلقه سایشی
to give one the slip	کسیراازخودوا کردن
to give one the slip	از دست کسی گریختن
slip ring	اسلیپ رینگ
slip of the pen	سهو قلم
slip rope	مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip sheet	صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip sheet	صفحه اضافی
to make a slip	لغزش خوردن
To slip away . To dash out .	قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
pink slip <idiom>	برگه اخراج از شغل
slip of the tongue <idiom>	حرفی رانسنجیده زدن
paying-in slip	فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
slip-on pyjamas	بیژامهراحتی
half-slip	زیرداخلی
foundation slip	زیرپوشبندی
slip one's mind <idiom>	فراموش شده
slip of the tongue <idiom>	اشتباه لپی
turn and slip	زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
towing slip	خفت یدک
To let something slip thru ones fingers .	چیزی را از کف دادن
to make a slip	خطا کردن
give someone the slip <idiom>	از کسی فرار کردن
black slip	خفت پران
forward slip	جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
free from slip	خالی از لغزش
free from slip	بدون لغزش
half slip	ژوپن
half slip	زیر پیراهنی
slip-ups	اشتباه کردن
land slip	ریزش سنگ از کوه
snow slip	بهمن
forward slip	پیش افتادگی
slip-ons	لباس گشاد
slip road	سربالایی اتصال
billet slip	لوحه اسکان افراد
slip rings	حلقههای لغزان
billet slip	کارت محلهای افراد
Freudian slip	لغزش فرویدی
slip-ups	شکست خوردن
slip-ups	سرخوردن
slip road	فرازبند
slip road	سینه کش اتصال فراز اتصال
leg slip	محل توپگیر پشت میله دار
pillow slip	روبالش
pillow slip	جلدبالش .
slip carriage	واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
slip form	قالب لغزنده
slip formwork	قالب بندی لغزان
slip gelley	رانگا
slip gelley	رامکا
slip joint	اتصال ازاد
slip knot	گره خفت
slip knot	گره زود گشا
slip of the tongue	لغزش زبان
slip band	نوار لغزش
slide slip	سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip plane	سطح لغزش
screw slip	خفت پیچی
sick slip	برگ اعزام به بیمارستان
side slip	یک برشدن یا سر خوردن
riding slip	خفت احتیاطی
side slip	بچه حرامزاده
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
anti-slip shoe	پایهضدلغزش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com