English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
English Persian
depth charges خرج عمیق
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
Other Matches
charges بار کردن
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges اتهام
charges حمله به حریف
charges بدهکار کردن
charges شارژ کردن شارژ
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges محفظهای
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges خطای حمله
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges زیربار کشیدن
charges عهده دارکردن
charges گماشتن
charges بار مسئولیت
charges وزن
charges هزینه
charges تصدی
charges حمله اتهام
charges عهده داری
charges متهم ساختن
charges مطالبه بها
charges بار
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges پر کردن
charges خرج منفجره
charges خرج
charges متهم کردن
charges پرکردن
charges موردحمایت
charges بار الکتریکی
deferred charges هزینههای انتقالی
deferred charges پیش پرداخت هزینه
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
additional charges اتهامات اضافی
additional charges خرجهای اضافی
collection charges هزینه وصول
bank charges هزینههای بانکی
bank charges bank
capital charges هزینههای سرمایه
charges prepaid هزینه پیش پرداخت شده
charges collect هزینه نقدا" دریافت میشود
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
flashless charges خرج بی شعله
flashless charges خرج کم کننده شعله
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
to press charges against someone ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
examples of charges نشانههاینظامی
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
transport charges کرایه
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
repulsion of charges نیروی دافعه بارها
pilot charges هزینههای راهنما
overhead charges هزینه ثابت عمومی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
freight charges مخارج حمل
freight charges هزینههای حمل
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
depth انتهای پرز
mean depth عمق متوسط
mean depth ژرفای میانگین
depth بازیگر سرنوشت ساز
depth ارتفاع
depth گودی
depth قعر
depth عمق فرش
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
in-depth ژرفکاوانه
in-depth ژرف پژوهانه
in-depth ژرف پژوه
in-depth دقیق و عمیق
depth ژرفا
depth عمق
depth قعر گودی
in-depth ژرفکاو
case depth عمق مین
sphere depth عمق کره ابی
effective depth ارتفاع مفید
periscope depth پیرابین ژرفا
periscope depth ژرفای پیرابینی
depth contour تک ژرفا
depth contour پربند عمق
layer depth که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer depth عمق لایه اول اب دریا
keel depth عمق ابخور ناو
depth of penetration عمق نفوذ
depth curve منحنیهای نمایش عمق اب
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb بمب زیرابی
depth analysis تحلیل عمقی
average depth عمق متوسط
critical depth عمق بحرانی
defense in depth پدافند در عمق
depth charge خرج عمیق
depth charge خرج زیرابی بمب زیرابی
It is over my head . It is out of my depth . از فهم ودرک من خارج است
depth charge بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
depth stop توقفعمیق
depth scale مقیاسعمیق
depth of focus نقطهعمیقکانون
depth adjustment تنظیم عمیق
defense in depth دفاع در عمق
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
depth finder ژرفایاب
depth gage عمق سنج
depth harden سخت کردن
depth of winter چله زمستان
depth of tooth ارتفاع دندانه
depth measurement سنجش گودی
depth of indentation عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
depth of foundation گودی پی
depth of foundation عمق پی
depth of face ریشه
depth of excavation ژرفای گود
depth of draw عمق کشش
depth of cut عمق برش
depth of case عمق سختی
depth of hole عمق سوراخ
depth of borehole عمق سوراخ
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
depth perception ادراک عمق
depth interview مصاحبه عمقی
depth varies عمق تغییرات
depth therapy درمان عمقی
depth quening سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
flange depth ارتفاع لبه
depth psychology روانشناسی عمقی
flange depth عمق لبه
flange depth عمق بال
depth psychology روانکاوی
depth measurement اندازه گیری عمق
depth of drill hole عمق سوراخ مته شده
echo depth sounder دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
dial depth gage عمق سنج مدرج
depth-of-field scale مقیاسنمایشگرعمیق
Defined depth finder تعریف عمق یاب
depth-adjustment mechanism طرز کار تنظیم عمیق
depth of hardening zone عمق سختی
depth of hardening zone عمق ناحیه سخت گردانی
depth charge armor روکش بمب زیرابی
sonic depth finder ژرفایاب صوتی
depth charge armor حفاظ بمب زیرابی
depth of abutting gap faces ارتفاع شکاف
depth-of-field preview button زمینهدکمهعقببر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com