English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (4 milliseconds)
English Persian
desert island جزیرهوصحرایاستوایی
Other Matches
desert : بیابان
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
desert لوته
desert کویر
desert کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert بیابان
desert رها کردن
desert گریختن
desert ترک کردن
desert : ول کردن
desert استحقاق سزاواری
desert شایستگی
desert دشت صحرا
desert pavement سنگفرش بیابانی
sandy desert صحرایشنی
rocky desert صحرایصخرهای
cultural desert مکانآرام و بیسر و صدا
desert from military service فراری از خدمت نظام
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island جزیره
island جزیره دار کردن
island جزیره ساختن
island ابخست
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
Norfolk Island جزیرهایدراسترلیا
volcanic island جزیرهآتشفشان
Christmas Island رجوع شود به Kiritimati
Christmas Island جزیرهی کریسمس
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
sand island جزیرهماسهای
sagfety island بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
channelising island سکوی جداساز
coral island جزیره مرجانی
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island of reil جزیره ریل
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
island universe کهکشان
pawn island جزیره پیادهای شطرنج
roundabout island فلکه
channelising island سکوی هدایت کننده
sea island terminal باراندازیا اسکله روی دریا
sea island terminal بارانداز داخل دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com