English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
designation system سیستم علامت گذاری
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
Other Matches
designation سمت
designation علامت
designation تعیین
designation اسم یکان
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation معرفی
designation نقش
designation تخصیص
designation اسم
target designation سیستن انتخاب هدف
frequency designation تعیین فرکانس
frequency designation مشخص کردن فرکانس
ship designation معرف ناو
target designation روش انتخاب هدف
aeronautical designation کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
ship designation اسم ناو
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
runway designation marking خطتشخیصباندفرودگاه
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
value system نظام ارزشها
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system سامانه
c.g.s. system دستگاه سگث
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
system نظم منظومه
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system منظومه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system روش اصول
system نظام سیستم
system نظام
system طرز اسلوب
system جهاز
system قاعده رویه
system سازمان
system دستگاه
system سلسله رشته
system سلسله
system تشکیلات
system طرز روش
system رشته دستگاه
system اصول وجود
system اسلوب
system نظم ترتیب
system طریقه
system همستاد روش
system همست
system سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
interphone system سیستم تلفنی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
irrigation system شبکه ابیاری
system log شرح ماوقع سیستم
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system of units سلسه احاد
information system سیستم اطلاعات
information system سیستم اطلاعاتی
system of units دستگاه واحدها
system of ventilation سیستم تهویه
vantilating system سیستم تهویه
system overhead بالاسری سیتم
system of units دستگاه یکانها
system of forces دستگاه نیروها
integrate system سیستم مجتمع
system disk دیسک سیستم
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
isolated system سیستم منزوی
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
magnet system سیستم اهنربایی
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system floder مخزن سیستم
system file فایل سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system engineering مهندسی سیستم
system engineer مهندس سیستم
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
market system نظام بازار
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system generation ایجاد سیستم
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
system dynamics پویائی نظام
induction system سیستم مکش
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system testing ازمایش سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
target system سیستم هدفها
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
the nervous system سلسله پیهای نباتی
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
fixed system توزیع ثابت اب
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
tax system نظام مالیاتی
system test ازمون سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system study مطالعه سیستم
household system نظام تولیدخانوادگی
system programmer برنامه نویس سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system planning طرح ریزی سیستم
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
household system نظام خانوادگی
system programming برنامه نویسی سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
system overhead مازاد سیستم
system analysis تحلیل سیستم
phonetic system سیستم صوتی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
supervisory system سیستم نافر
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system دستگاه چندفاز
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
software system سیستم نرم افزاری
payroll system سیستم پرداخت حقوق
swiss system سیستم سویس
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
synchronous system سیستم همگام
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
symmetrical system جریان متقارن
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
parallel system شبکه موازی
practical system دستگاه یکانهای عملی
social system نظام اجتماعی
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
serfdom system نظام سرفی
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
serfdom system نظام رعیتی
redox system سیستم اکسایش- کاهش
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
rotation system توزیع تناوبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com