Dictiornary-Farsi | detention pending trial | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 110 (7 milliseconds)

English	Persian
detention pending trial	توقیف احتیاطی
detention pending trial	حبس موقت


Other Matches

pending	معوق
pending	تازمانی که امر معلق
pending	متکی
pending	درطی
pending	معطل
pending	مشروط
pending	درمدت
pending	در دست انجام
detention	حبس کردن
detention	مانع رفتن شدن
detention	ضبط
detention	معطلی
detention	توقیف شخص
detention	نگهداری
detention	توقیف
detention	منع
detention	حبس
detention	بازداشت
detention barrack	بازداشتگاه نظامی
detention of pay	ضبط حقوق
detention of pay	ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
detention center	بازداشتگاه
preventive detention	توقیف احتیاطی
preventive detention	تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
detention centre	پذیرشهتل
unlawful detention	توقیف غیر قانونی
house of detention	بازداشتگاه
Juvenile detention home [American E]	بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
trial	سعی
trial	آزمایش
new trial	محاکمه جدید تجدید محاکمه
new trial	اعاده دادرسی
he was on his trial	او را محاکمه میکردند
trial	کوشش
trial	آزمون
trial	رنج
re trial	اعاده دادرسی
to go t. a trial	محاکمه شدن
trial	ازمایش امتحان
trial	دادرسی
trial	امتحان
trial	تست
trial	محاکمه
trial	ازمایش کردن ازمایشی
trial	مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial	ازمایش
trial	امتحان
trial	امتحان کردن
trial	محاکمه محاکمه کردن
to put somebody on trial	کسی را محاکمه کردن
trial rate	درصد ازمایش یک محصول
trial order	سفارش ازمایشی
trial on technicalities	رسیدگی شکلی
trial trip	مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial on merits	رسیدگی ماهوی
trial lawyer	وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
trial jury	هیئت منصفه
trial hole	چاه ازمایشی
trial hole	گمانه
trial function	تابع ازمایشی
trial shot	گلوله ازمایشی
trial shot	تیر ازمایشی
trial shot	تیر قلق گیری
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
show trial	محاکمهعلنی
day of the trial	روز محاکمه
trial elevation	درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial run	استفاده ازمایشی
to buy on trial	بشرط امتحان خریدن
time trial	مسابقه دوتمرینی
time trial	رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
summary trial	محاکمه اختصاری
speedy trial	دادرسی فوری
shaft beyond trial well	چاه پیشکار
trial offer	عرضه ازمایشی
to make a trial of	امتحان کردن
to make a trial of	ازمودن
public trial	دادرسی علنی
one trial learning	یادگیری یک کوششی
field trial	مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial	دادرسی غیابی
committed for trial	تسلیم متهم به دادگاه
catch trial	کوشش مچ گیری
acceptance trial	آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial runs	استفاده ازمایشی
to undergo a trial	محاکمه شدن
trial and erroe	ازمایش و خطا
trial and erroe	سعی وامتحان
trial elevation	درجه ازمایشی
trial court	دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial balance	تراز ازمایشی
trial balance	ترازنامه ازمایشی
trial attorney	وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial attorney	وکیل محاکمه
trial at the bar	محاکمه
trial and error	ازمایش ولغزش
trial and error	ازمایش و خطا
trial and error	روش کورمالی
trial and error	کوشش و خطا
trial and error	روش ازمایش و خطا
trial and error	ازمون و خطا
vicarious trial and error	کوشش و خطای نمادی
trial in presence of the parties	دادرسی حضوری
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
trial on procedural matters	رسیدگی شکلی
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb>	دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .