Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English
Persian
deviation score
نمره انحراف
Other Matches
deviation
انحراف جنسی
deviation
انحراف
deviation
کج روی
deviation
خطا
deviation
اختلاف سمت
deviation
انحراف عقربه قطبنما
deviation
انحراف سمتی
deviation
کجی
deviation
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation
سمت
deviation
تغییر مسیر
mean deviation
انحراف متوسط
deviation
مغایرت
deviation iq
هوشبهر انحرافی
mean deviation
انحراف میانگین
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation factor
ضریب تراکم پذیری
average deviation
انحراف میانگین
azimuth deviation
انحراف گرا
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
frequency deviation
انحراف فرکانس
curve of deviation
منحنی انحراف
curve of deviation
نمودار نپر diagram Napier : syn
deviation factor
ضریب انحراف
deviation factor
تراکم پذیری
deviation table
جدول انحراف مغناطیسی
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
quartile deviation
انحراف چارک
quartile deviation
انحراف چارکی
range deviation
انحراف بردی
residual deviation
انحراف مانده
standard deviation
انحراف معیار
permissible deviation
تفاوت مجاز
deviation table
جدول انحراف
range deviation
خطای بردی توپ یا گلوله
magnetic deviation
deviation
maximum deviation
انحراف حداکثر
mean absolute deviation
انحراف میانگین
mean square deviation
اختلاف
mean square deviation
مغایرت
mean square deviation
میزان انحراف متداول
sexual deviation
انحراف جنسی
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute deviation
انحراف مطلق
average deviation
انحراف متوسط
gas deviation factor
ضریب انحراف
gas deviation factor
تراکم پذیری
gas deviation factor
ضریب تراکم پذیری
coefficient of quartile deviation
ضریب انحراف چارکی
score
مارک
score
خط
on this score
از این حیث
on this score
از این بابت
t score
نمره T
score
بریدگی
score
نشان معدل
score
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score
شیار
score
پیروزی
score
نمره
score
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
حساب کردن بحساب اوردن
score
تحقیر کردن ثبت کردن
score
پوان اوردن
score
چوب خط نمره
score
حساب
score it under
زیر ان خط بکشید
score out
خط زدن
to know the score
<idiom>
سری توی حساب داشتن
score
امتیاز
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score
گرم کردن اسب ثبت حرکات
to keep score
حساب
score
نمره اوردن
what is the score
هر کدام چند بازی داریم
What is the score?
چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
To keep the score.
حساب امتیاز رانگاهداشتن
what is the score
حساب برد و باخت چقدراست
score
نشان
He knows the score .
سرش توی حساب است
to keep score
بازی رانگاهداشتن
score
خط زدن
He knows the score .
سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
score
خط افتادن
score out that word
روی ان واژه خط بکشید
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
score sheet
برگ امتیاز
to score with a girl
<idiom>
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
sigma score
نمره معیار
standard score
نمره معیار
He told us what the score was.
جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
total score
نمره کامل
transmuted score
نمره تبدیل شده
true score
نمره حقیقی
time score
نمره زمانی
three score and ten
هفتاد
test score
نمره ازمون
unweighted score
نمره غیروزنی
weighted score
نمره وزنی
stanine score
نمره نه بخشی
standardized score
نمره بهنجار شده
score-console
صفحهنمایشامتیاز
settle a score with someone
<idiom>
عین چیزی را به کسی پس دادن
accuracy score
نمره دقت
ipsative score
نمره نسبی
gross score
نمره خام
graphic score
نمره نگارهای
grade score
نمره کلاسی
gain score
نمره افزوده
box score
جدول امتیازها
evaluation score
نمره ازمایش
evaluation score
نمره ارزیابی
error score
نمره خطا
derived score
نمره اشتقاقی
corrected score
نمره اصلاح شده
composite score
نمره مرکب
box score
حساب بازی
box score
نتیجه برد وباخت بازی
blind score
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
additional score
نمره اضافی
lie score
نمره دروغگویی
main score
نمره اصلی
real score
نمره واقعی
run up a score
قرض بهم رساندن
score a person
از کسی پیش بردن
score a person
بر کسی پیش دستی کردن
score off a person
از کسی پیش بردن
score off a person
بر کسی پیش دستی کردن
score keeper
منشی
score out that word
ان واژه را خط بزنید
raw score
نمره خام
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
normalized score
نمره هنجار شده
predicted score
نمره پیش بینی شده
perfect score
امتیاز کامل
percentile score
نمره صدکی
on the score of neglect
ازاین حیث
observed score
نمره مشاهده شده
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
segment score number
بخششمارهامتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
hog score line
خطامتیازپایانی
sweeping score line
خطکمکنندهامتیاز
I know my job ( stuff ). Iknow the score ( ropes ) .
درکارم واردهستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com