English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (7 milliseconds)
English Persian
diplomatic channels طرق سیاسی
diplomatic channels مجاری دیپلماتیک
Other Matches
diplomatic وابسته به ماموران سیاسی خارجه
diplomatic دیپلماتیک
diplomatic سیاسی
diplomatic officer مامور سیاسی
diplomatic mission هیئت سیاسی
diplomatic body هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic corps هیات سیاسی
diplomatic relations روابط دیپلماتیک
diplomatic agent وزیرمختار کاردار
diplomatic agent سفیر
diplomatic agent مامور سیاسی
diplomatic passport پاسپورت سیاسی
diplomatic passport تذکره سیاسی
diplomatic privileges امتیازات سیاسی
diplomatic corps هیات نمایندگان سیاسی
Diplomatic Service سرویسسیاسی-سرویسدیپلماتیک
diplomatic bady هیات سیاسی نمایندگان
diplomatic immunity مصونیت سیاسی
diplomatic immunity مصونیت دیپلماتیک
diplomatic relations روابط سیاسی
diplomatic representation نمایندگی سیاسی
diplomatic privileges امتیازات دیپلماتیک
diplomatic corps هیات دیپلماتیک
breach of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations قطع روابط دیپلماتیک
to break off diplomatic relations روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
make a diplomatic representation به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
make a diplomatic representation government a to
rupture of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations قطع روابط سیاسی
He is not tactful (diplomatic)in dealing with people. دررفتارش با مردم سیاست بخرج نمی دهد
channels ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channels ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channels کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels سلسله مراتب
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels شیاردار کردن
channels راه ابی
channels چانل بی سیم
channels مجرا
channels تنگه
channels باب
channels ابراه
channels ابرو ابراهه
channels گذرگاه ابی
channels رده
channels انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channels مجرای ابگذری کانال
channels دریا
channels کندن
channels هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channels ترعه مجرا
channels کانال
channels خط مشی
channels رسانه
channels ابراهه
channels قسمت عمیق اب
channels بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels ابروی پهن
channels راهگان
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channels اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels یچ کردن بین آنها
channels ناودان فولاد "یو" شکل
channels روگاه شیار
channels کانال مجرا
channels کانال تلویزیون
channels شیار دراوردن
channels کانال ساختن
communication channels طرق مواصلاتی
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command channels ردههای فرماندهی
aviation channels کانالهای هوایی
official channels طرق رسمی
official channels مجاری رسمی
market channels مجاری توزیع
administrative channels طرق اداری
administrative channels مجاری اداری
communication channels وسایل ارتباطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com