Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 77 (6 milliseconds)
English	Persian
diplomatic corps	هیات سیاسی
diplomatic corps	هیات دیپلماتیک
diplomatic corps	هیات نمایندگان سیاسی
Other Matches
diplomatic	وابسته به ماموران سیاسی خارجه
diplomatic	دیپلماتیک
diplomatic	سیاسی
diplomatic privileges	امتیازات سیاسی
diplomatic passport	تذکره سیاسی
diplomatic passport	پاسپورت سیاسی
diplomatic officer	مامور سیاسی
diplomatic agent	مامور سیاسی
diplomatic agent	سفیر
diplomatic channels	مجاری دیپلماتیک
diplomatic agent	وزیرمختار کاردار
diplomatic bady	هیات سیاسی نمایندگان
diplomatic body	هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic channels	طرق سیاسی
diplomatic mission	هیئت سیاسی
diplomatic privileges	امتیازات دیپلماتیک
diplomatic immunity	مصونیت دیپلماتیک
diplomatic immunity	مصونیت سیاسی
diplomatic relations	روابط سیاسی
diplomatic relations	روابط دیپلماتیک
Diplomatic Service	سرویسسیاسی-سرویسدیپلماتیک
diplomatic representation	نمایندگی سیاسی
to break off diplomatic relations	روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
breach of diplomatic relations	قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations	قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations	قطع روابط دیپلماتیک
rupture of diplomatic relations	قطع روابط سیاسی
reestablishment of diplomatic relations	برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
make a diplomatic representation	به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
make a diplomatic representation	government a to
He is not tactful (diplomatic)in dealing with people.	دررفتارش با مردم سیاست بخرج نمی دهد
corps	هیات
corps a corps	تماس بدنی
corps	جسد
corps	سپاه
corps	م عده لشکر
corps	هیئت
corps	لشگر
corps	دسته
corps	گروه
esprit de corps	روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
signal corps	رسته مخابرات
signal corps	قسمت مخابرات
corps de logis	[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
press corps	گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
corps artillery	توپخانه همراه سپاه
Peace Corps	سپاه صلح
volunteer corps	سپاه داوطلب
spirit de corps	روح یگانگی و اتحاد
spirit de corps	غرور نظامی
spirit de corps	حمیت قسمتی
spirit de corps	روحیه قسمتی
veterinary corps	رسته دامپزشکی
espirit de corps	روحیه گروهی
corps artillery	توپخانه سپاه
artillery corps	رسته توپخانه
corps commander	فرمانده سپاه
corps diplomatique	هئیت نمایندگان سیاسی
corps troops	یکانهای سپاه
artillery corps	قسمت توپخانه
consular corps	هیات کنسولی
army corps	سپاههای ارتش
esprit de corps	غرور نظامی روح یگانگی
Marine Corps	نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
esprit de corps	روح گروهی
esprit de corps	روح رفاقت
army corps	سپاههای نیروی زمینی
esprit de corps	روحیه قسمتی
esprit de corps	حمیت قسمتی
commandant of marine corps	فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
women's army corps	قسمت زنان ارتش
women's army corps	ارتش زنان
adjutant general corps casual	منتصب به اجودانی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com