Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
direction of attack
سمت تک
direction of attack
سمت حمله
Other Matches
direction
اداره جهت راه
direction
دستور
direction
دستورالعمل جهت
direction to be followed
جهتحرکت
direction
سرپرستی
direction
مسیر
direction
جهت
direction
کارگردانی
direction
هدایت رهبری
direction
ارشاد
direction
سمت
direction
هدایت
direction
سو
direction
سمت بافت
direction
جهت خواب فرش
Y direction
حرکت عمودی
X direction
حرکت افق
direction
رهبری
self direction
خودفرمان
direction for use
دستوراستعمال
direction
سازمان دهی یامدیریت
direction
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
direction
مسیر هدایت کردن
direction
امتداد
direction
گرا
direction
راستا
direction board
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
direction board
صفحه سمت نما
direction center
مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
direction finder
جهت یاب
direction center
مرکز هدایت عملیات
stage direction
کاگردانی
direction of Mecca
بهجهتمکه
the direction to mecca
قبله
stage direction
مدیریت
bearing direction
جهت قرار گرفتن یاطاقان
briefing direction
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
compass direction
سمت قطب نما
compass direction
گرای مغناطیسی
compass direction
جهت قطبنمای مغناطیسی
cutting direction of a saw
جهات برش اره
magnetic direction
جهت مغناطیسی
main direction
جهت اصلی
direction finder
جهت یاب رادیویی
direction of fire
سمت تیر
direction of thread
سوی پیچش پیچ
direction of thread
جهت پیچ
direction rectifier
یکسوکننده سمتی
instrument direction
سمت زاویه یاب
instrument direction
سمت اندازه گیری شده
field direction
جهت میدان
fighter direction
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
fire direction
هدایت اتش
fire direction
هدایت کردن اتش
direction of a current
current a of set
direction indicator
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
direction indicator
دستگاه جهت نمایی
direction finder
سمت یاب
direction finder
جهت یاب خودکار
direction finder
جهتیاب
direction finder
راستایاب
direction finder
دستگاه جهت یاب
direction finding
سمت یابی کردن
direction finding
جهت یابی کردن
direction finding
جهت یابی
direction peg
میخ نشانه
flow direction
جهت گردش
direction of points
جهتیاب
art direction
شکل بندی
art direction
ترکیب
art direction
آرایش
wind direction
جهتوزشباد
reaction direction
جهتواکنش
art direction
دکور
in the opposite direction.
در جهت مخالف
In the opposite direction .
درجهت مخالف
magnatic direction indicator
دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی
current direction indicator
دستگاه نشاندهنده جهت جریان
automatic direction finder
جهت یاب اتوماتیک
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
rotation in a clockwise direction
گردش در جهت عقربه ساعت
direction finding aerial
انتن جهت یابی
direction finding station
پست جهت یابی
rotation in a clockwise direction
گردش به راست
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
fire direction net
شبکه مخابراتی هدایت اتش
in a south easterly direction
از جهت جنوب خاور
ina northerly direction
سوی شمال
fire direction net
شبکه هدایت اتش
fire direction center
مرکز هدایت اتش
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
wind direction and speed
جهتوسرعتوزشباد
radio direction finding
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
air defense direction center
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
افند
attack
مبادرت کردن به
attack
اعتداء
attack
تعدی
attack
حمله کردن
attack
[on]
حمله کردن
[بر]
attack
مبادرت کردن به تاخت کردن
attack
حمله کردن بر
attack
تاخت
attack
تکش
attack
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attack
تک
attack
تاخت و تاز یورش
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
تک کردن
attack
حمله
holding attack
تک بازدارنده
open to attack
در معرض حمله
surprise attack
تک غافلگیری تک غافلگیرانه
internal attack
تک داخلی یا تک از داخل
landing attack
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
launch an attack
حمله کردن
launch an attack
شروع حمله
launch an attack
اجرای حمله شروع تک
line of attack
هدف
line of attack
سینه شمشیرباز
holding attack
تک متوقف کننده
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
attack on nature
آسیبمحیطزیست
To attack someone from the back.
از پشت به کسی حمله کردن
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
spoiling attack
تک ممانعتی
spoiling attack
تک ایذایی
sozin attack
حمله سوزین در دفاع سیسیلی
simple attack
حمله ساده
sicilian attack
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
goal attack
گلزن
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
wing attack
حملهگوشه
stern attack
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
stern attack
تک نزولی ازسمت عقب
attack on humans
آسیببشری
attack line
خطاصابت
heart attack
حملهی قلبی
yogoslav attack
حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
torre attack
حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
to resist an attack
حملهای رادفع کردن
to resist an attack
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
surprise attack
تک ناگهانی
preparation of attack
شمشیرباز اماده حمله
preemptive attack
تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
preemptive attack
تک پیشگیری
minority attack
حمله مینوریته
mating attack
حمله ماتی
marshall attack
حمله مارشال در روی لوپس
main attack
حمله اصلی
main attack
تلاش اصلی نیروها
main attack
تک اصلی
suicide attack
حمله با خودکشی
minority attack
حمله اقلیت پیادهای شطرنج
moller attack
حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
momentum of attack
دور حمله
She had a heart attack .
قلبش گرفت ( حمله قلبی )
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
pillsbury attack
حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased attack
تک مرحله به مرحله
a racist attack
حمله ای با غرض نژاد پرستی
nimzovitch attack
گشایش لارسن
nimzovitch attack
حمله نیمزوویچ
momentum of attack
شدت حمله
holding attack
تک تثبیت کننده
backside attack
حمله از پشت
attack plane
هواپیمای تک
attack pattern
ارایش تک
attack pattern
الگوی تک
attack origine
کشور اغازکننده تک
attack origine
محل اغازتک
attack origine
محل یا منبع تک
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
attack helicopter
هلیکوپتر تک
attack helicopter
هلیکوپتر تک ور
attack plotter
وسیله ردنگار
attack plotter
ردنگار هدف
attack zone
منطقه حمله
attack transport
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
attack transport
ناو ترابری نیروی تک
attack timing
زمان بندی تک
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
attack speed
سرعت تک
attack size
استعداد وسایل درگیر در تک
attack size
اندازه تک
attack position
موضع تک
attack heading
جهت تک
attack heading
سمت تک
attack group
گروه تک به ساحل
anderssen attack
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
air attack
حمله هوایی
air attack
تک هوایی
accidental attack
تک تصادفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com