Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
Other Matches
group therapy
گروه درمانی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
directive
<adj.>
وابسته به سرپرستی
directive
دستور دهنده
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive
متضمن دستور امریه
directive
حکم امریه بخشنامه
directive
راهنمای انجام کار دستورالعمل
directive
رهنمود
directive psychotherapy
روان درمانی رهنمودی
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
directive counseling
مشاوره رهنمودی
directive sending
فرستنده جهت دار
directive radiation
تشعشع جهت دار
directive gain
تقویت انتن
directive planning
برنامه ریزی هدایت شده
assembler directive
رهنمود همگذار
airworthiness directive
دستورالعمل صلاحیت پرواز
planning directive
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
compiler directive
رهنمود همگردانی
directive effect of functional groups
اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
therapy
مداوا تداوی
will therapy
اراده درمانی
therapy
معالجه
therapy
درمان
cooperative therapy
درمان تعاونی
semantic therapy
معنا درمانی
corrective therapy
درمان اصلاحی
role therapy
نقش درمانی
multiple therapy
درمان تعاونی
convulsive therapy
تشنج درمانی
art therapy
هنر درمانی
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
work therapy
کاردرمانی
aversion therapy
درمان اجتنابی
milieu therapy
محیط درمانی
supportive therapy
درمان حمایتی
social therapy
درمان اجتماعی
behavior therapy
رفتار درمانی
conjoint therapy
درمان زوجی
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
analytic therapy
درمان تحلیلی
implosive therapy
درمان با غرقه سازی تجسمی
play therapy
بازی درمانی
insight therapy
بینش درمانی
placebo therapy
درمان با دارونما
gestalt therapy
گشتالت درمانی
physical therapy
ورزش درمانی
physical therapy
تن درمانی
music therapy
موسیقی درمانی
marriage therapy
درمان زناشویی
interpretive therapy
درمان تفسیری
family therapy
خانواده درمانی
existential therapy
درمان وجودی
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
depth therapy
درمان عمقی
religious therapy
دین درمانی
relaxation therapy
ارمش درمانی
relationship therapy
درمان ارتباطی
direct therapy
درمان رهنمودی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
recreation therapy
سرگرمی درمانی
reality therapy
واقعیت درمانی
radium therapy
معالجه بارادیوم
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
adjunctive therapy
درمان جنبی
speech therapy
گفتار درمانی
endodontic therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
عصب کشی
[روت کانال]
[دندان پزشکی]
occupational therapy
کاردرمانی
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
active therapy
درمان فعال
shock therapy
درمان با ضربه برقی
endodontic therapy
روت کانال تراپی
[دندان پزشکی]
root canal therapy
عصب کشی
[روت کانال]
[دندان پزشکی]
root canal therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
root canal therapy
روت کانال تراپی
[دندان پزشکی]
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
گروه
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
جمع اوری چندین چیز با هم
group
شیعه
group
گروه رزمی
group
جمع شدن
group
دسته دسته کردن
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
انجمن
group
دسته
we group
گروه خودی
group
ناوگروه
group
حزب
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
دسته بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
in group
گروه خودی
t group
گروه حساسیت اموزی
out group
برون گروه
t group
گروه T
leaving group
گروه ترک کننده
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
local group
گروه محلی
marginal group
گروه حاشیهای
noun group
گروهکلمات
membership group
گروه عضویت
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
minority group
گروه اقلیت
interest group
علایقگروهی
natural group
گروه طبیعی
norm group
گروه هنجار
open group
گروه باز
group practice
گروهپزشکی
splinter group
گروهجداییطلب
extra-group
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
group structure
ساخت گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group test
ازمون گروهی
group theory
نظریه گروهها
group theory
نظریه گروهی
group velocity
سرعت گروهی
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
dead group
زمین بیروح
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
infinite group
گروه نامتناهی
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
phosphoryl group
گروه فسفریل
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
reference group
گروه مرجع
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
symmetry group
گروه تقارن
management group
ائتلاف چند شرکت
substituent group
گروه استخلافی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group
گروه معیاریابی
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
management group
ائتلاف تجاری
side group
گروه جانبی
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group
گروه گزیده
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
task group
گروه ماموریت زمینی
adverbial group
گروه قیدی
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
within group variance
پراکنش درون گروهی
point group
گروه نقطهای
primary group
گروه نخستین
product group
کالاهی مشابه
user group
گروه کاربران
user group
گروه استفاده کننده
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
salvage group
گروه بازیابی وسایل
group separator
جداساز گروه
end group
گروه انتهایی
coacting group
گروه همکار
closed group
گروه بسته
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
carbonyl group
گروه کربونیل
bridging group
گروه پل شده
bridged group
گروه پل شده
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance
پراکنش میان گروهی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group
گروه خدمات ساحلی
aiming group
عوامل مثلث گیری
command group
گروه فرماندهی
encounter group
گروه رویارویی
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group
دسته ماموربیگاری
detail group
قسمت بیگاری
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
dead group
زاویه بیروح
criterion group
گروه ملاک
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
commutative group
گروه جابجاپذیر
battle group
گروه نبرد
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group
گروه تک به ساحل
acidic group
گروه اسیدی
acidic group
گروه اسید
acid group
گروه اسیدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com